جملاتی با فعل dasitzen (ist) 〈مجهول فرایندی〉
نمونههایی برای استفاده از صرف فعل dasitzen. اینها جملات واقعی و جملاتی از پروژه Tatoeba هستند. برای هر شکل صرفشده، یک مثال جمله نمایش داده میشود. شکل فعل برجسته میشود. اگر بیش از یک جمله وجود داشته باشد، یک مثال با فعل آلمانی dasitzen (ist) به صورت تصادفی انتخاب میشود. برای اینکه صرف فعل را نه تنها با مثالها بلکه با تمرین نیز یاد بگیرید، برگههای تمرین برای فعل dasitzen در دسترس هستند.
زمان حال
-
گذشته ناقص
-
وجه التزامی I
-
حالت التبعیض دوم
-
امری
-
مصدر
-
وجه وصفی
جدول افعال قوانین
- چگونه dasitzen را در زمان حال صرف میکنید؟
- چگونه dasitzen را در گذشته ناقص صرف میکنید؟
- چگونه dasitzen را در امری صرف میکنید؟
- چگونه dasitzen را در وجه التمنی I (Konjunktiv I) صرف میکنید؟
- چگونه dasitzen را در وجه التمنی دوم (Konjunktiv II) صرف میکنید؟
- چگونه dasitzen را در مصدر صرف میکنید؟
- چگونه dasitzen را در وجه وصفی صرف میکنید؟
- افعال در زبان آلمانی چگونه صرف میشوند؟
زمان حال گذشته ناقص امری وجه التمنی اول وجه التمنی دوم مصدر وجه وصفی
وجه خبری
جملات نمونه در حالت اخباری مجهول فرایندی برای فعل dasitzen (ist)
وجه التمنی (سبژونکتیو)
کاربرد وجه التمنی مجهول فرایندی برای فعل dasitzen (ist)
وجه شرطی دوم (würde)
شکلهای جایگزین با "würde"
امری
جملات امری مجهول فرایندی برای فعل dasitzen (ist)
برگههای کاری
ترجمهها
ترجمههای dasitzen (ist) آلمانی
-
dasitzen (ist)
be seated, sit, sit around, sit idle
сидеть, находиться, сидеть без дела
estar sentado, estar en una situación, inactivo, sentado
être assis, rester assis, se trouver
oturmak, boş durmak, yerinde olmak
estar sentado, ficar ), sentar-se, ficar sentado
sedere, stare
sta, fi, zăbovi
helyzetben lenni, tétlenül ülni, ülni
siedzieć, być w sytuacji, siedzieć bezczynnie
καθισμένος, αδρανής, καθίσω
zitten, zitten blijven
sedět, být bez pomoci, nečinně sedět
sitta, sitta still
sidde
じっとしている, 座っている
asseure's sense, estar assegut, estar en una situació
istua paikallaan, istua
sitte
egoera batean egon, esertzen
biti bez podrške, sedeći, sedeći besposlen
седам, седи без работа
sedenje, sedeti
sedieť, sedieť nečinne
sjediti
sjediti, biti bez pomoći, ne raditi
сидіти, знаходитись, сидіти без діла
бездействам, седя, седя бездейно
сесці, знаходзіцца, сесці без справы
ישיבה، להיות במצב، לשבת، שבת
الانتظار، جلوس، جلوس بلا حركة
نشستن، در وضعیت خاصی بودن، نشسته بودن
بیٹھنا، سکون سے بیٹھنا، موجود ہونا
dasitzen (ist) in dict.cc
ترجمهها
همکاری کنید
به ما کمک کن و با افزودن ورودیهای جدید و ارزیابی موارد موجود، یک قهرمان شو. به عنوان تشکر، پس از رسیدن به امتیاز مشخصی میتوانی از این وبسایت بدون تبلیغات استفاده کنی.
|
ورود |
معانی
معانی و مترادفهای dasitzen (ist)قواعد صرف
قوانین دقیق برای صرف فعل