جملاتی با فعل chillen ⟨مجهول فرایندی⟩

نمونه‌هایی برای استفاده از صرف فعل chillen. این‌ها جملات واقعی و جملاتی از پروژه Tatoeba هستند. برای هر شکل صرف‌شده، یک مثال جمله نمایش داده می‌شود. شکل فعل برجسته می‌شود. اگر بیش از یک جمله وجود داشته باشد، یک مثال با فعل آلمانی chillen به صورت تصادفی انتخاب می‌شود. برای اینکه صرف فعل را نه تنها با مثال‌ها بلکه با تمرین نیز یاد بگیرید، برگه‌های تمرین برای فعل chillen در دسترس هستند.

وجه خبری

جملات نمونه در حالت اخباری مجهول فرایندی برای فعل chillen


  • Ich chille heute mit meinen Freunden. 
    انگلیسی I am chilling today with my friends.

 جدول افعال

وجه التمنی (سبژونکتیو)

کاربرد وجه التمنی مجهول فرایندی برای فعل chillen

وجه شرطی دوم (würde)

شکل‌های جایگزین با "würde"

امری

جملات امری مجهول فرایندی برای فعل chillen

ترجمه‌ها

ترجمه‌های chillen آلمانی


آلمانی chillen
انگلیسی chill, chill (out), hang out, kick it, relax
روسی отдыхать, расслабляться, отдохнуть, расслабиться, чилить
اسپانیایی relajarse, calmarse, descansar, tomarse un descanso
فرانسوی chiller, relaxer, se détendre
ترکی gevşemek, rahatlamak
پرتغالی descontrair, relaxar, descansar
ایتالیایی rilassarsi, calmarsi, riposarsi, stare tranquillo
رومانی se destinde, se relaxa
مجاری chillezik, lazít, lazítani, pihenni
لهستانی odpoczywać, odpocząć, relaksować, relaksować się, zrelaksować
یونانی ξεκούραση, χαλάρωση
هلندی chillen, ontspannen, relaxen, zich ontspannen
چکی odpočívat, relaxovat
سوئدی chilla, slappa, softa
دانمارکی slappe af
ژاپنی くつろぐ, のんびりする, リラックスする
کاتالان descansar, relaxar-se
فنلاندی lötköttää, rentoutua
نروژی slappe av, chille, ta det rolig
باسکی erlaxatu, erlaxatzea, lasaitzea
صربی opustiti se, relaksirati
مقدونی опуштање, релаксација
اسلوونیایی počivati, sproščati se
اسلواکی oddychovať, relaxovať
بوسنیایی opustiti se, relaksirati
کرواتی opustiti se, relaksirati
اوکراینی відпочивати, розслаблятися
بلغاری отдих, релаксирам
بلاروسی адпачываць, расслабляцца
اندونزیایی bersantai
ویتنامی nghỉ ngơi, thư giãn
ازبکی dam olish
هندی आराम करना
چینی 放松
تایلندی ผ่อนคลาย, พักผ่อน
کره‌ای 쉬다, 편히 쉬다
آذربایجانی rahatlanmaq
گرجی დამსვენება
بنگالی আরাম করা
آلبانیایی relaksohem
مراتی आराम करणे
نپالی आराम गर्नु
تلگو విశ్రాంతి పొందడం
لتونیایی relaksēties
تامیلی ஒய்வு கொள்ளவும்
استونیایی lõõgastuda
ارمنی հանգստանալ
کردی rahat bûn
عبریלהירגע، לנוח
عربیاسترخاء، استرخى، تسكع
فارسیآرامش، استراحت، استراحت کردن، خستگی درکردن
اردوآرام کرنا، چلنا پھرتا

chillen in dict.cc


ترجمه‌ها 

همکاری کنید


به ما کمک کن و با افزودن ورودی‌های جدید و ارزیابی موارد موجود، یک قهرمان شو. به عنوان تشکر، پس از رسیدن به امتیاز مشخصی می‌توانی از این وب‌سایت بدون تبلیغات استفاده کنی.



ورود

همه قهرمانان 

معانی

معانی و مترادف‌های chillen

  • [Sprache] sich entspannen, ohne einer bestimmten Betätigung nachzugehen, abhängen, sich abkühlen, sich beruhigen, sich entspannen, sich erholen
  • [Sprache] entspannen, sich abregen, rumgammeln, untätig sein, faulenzen, herumhängen

chillen in openthesaurus.de

معانی  مترادف‌ها 

قواعد صرف

قوانین دقیق برای صرف فعل

نظرات



ورود

* تعاریف تا حدی از ویکی‌واژه (de.wiktionary.org) گرفته شده‌اند و ممکن است بعداً تغییر کرده باشند. آن‌ها تحت مجوز CC-BY-SA 3.0 (creativecommons.org/licenses/by-sa/3.0) به صورت رایگان در دسترس هستند: 12683

* برخی از مترادف‌ها از OpenThesaurus (openthesaurus.de) گرفته شده‌اند و ممکن است بعداً تغییر یافته باشند. آن‌ها تحت مجوز CC-BY-SA 4.0 (creativecommons.org/licenses/by-sa/4.0) به صورت رایگان در دسترس هستند: chillen

* جملات Tatoeba (tatoeba.org) تحت مجوز CC BY 2.0 FR (creativecommons.org/licenses/by/2.0/fr/) به صورت رایگان در دسترس هستند. برخی از آن‌ها تغییر یافته‌اند. نویسندگان جملات را می‌توانید از طریق این لینک‌ها پیدا کنید: 2723155

* جملات ویکشِنری (de.wiktionary.org) تحت مجوز CC BY-SA 3.0 (creativecommons.org/licenses/by-sa/3.0/deed.de) به صورت رایگان در دسترس هستند. برخی از آن‌ها تغییر یافته‌اند. نویسندگان جملات را می‌توانید از طریق لینک‌های زیر مشاهده کنید: 12683