جملاتی با فعل bürden 〈مجهول فرایندی〉
نمونههایی برای استفاده از صرف فعل bürden. اینها جملات واقعی و جملاتی از پروژه Tatoeba هستند. برای هر شکل صرفشده، یک مثال جمله نمایش داده میشود. شکل فعل برجسته میشود. اگر بیش از یک جمله وجود داشته باشد، یک مثال با فعل آلمانی bürden به صورت تصادفی انتخاب میشود. برای اینکه صرف فعل را نه تنها با مثالها بلکه با تمرین نیز یاد بگیرید، برگههای تمرین برای فعل bürden در دسترس هستند.
زمان حال
-
گذشته ناقص
-
وجه التزامی I
-
حالت التبعیض دوم
-
امری
-
مصدر
-
Sie schwieg, um nicht noch mehr Kummer auf die Mutter
zu
bürden
.
She was silent to not burden her mother with more sorrow.
وجه وصفی
-
جدول افعال قوانین
- چگونه bürden را در زمان حال صرف میکنید؟
- چگونه bürden را در گذشته ناقص صرف میکنید؟
- چگونه bürden را در امری صرف میکنید؟
- چگونه bürden را در وجه التمنی I (Konjunktiv I) صرف میکنید؟
- چگونه bürden را در وجه التمنی دوم (Konjunktiv II) صرف میکنید؟
- چگونه bürden را در مصدر صرف میکنید؟
- چگونه bürden را در وجه وصفی صرف میکنید؟
- افعال در زبان آلمانی چگونه صرف میشوند؟
زمان حال گذشته ناقص امری وجه التمنی اول وجه التمنی دوم مصدر وجه وصفی
وجه خبری
جملات نمونه در حالت اخباری مجهول فرایندی برای فعل bürden
وجه التمنی (سبژونکتیو)
کاربرد وجه التمنی مجهول فرایندی برای فعل bürden
وجه شرطی دوم (würde)
شکلهای جایگزین با "würde"
امری
جملات امری مجهول فرایندی برای فعل bürden
برگههای کاری
ترجمهها
ترجمههای bürden آلمانی
-
bürden
impose, burden, load
нагружать, обременять
cargar, imponer
charger, imposer
yük bindirmek, yüklemek
imputar a, carregar, impor
accollare, addossare, caricare, imporre
povară, încărca
megterhel
obciążać, nakładać ciężar
βάρος, φορτίο
belasten, lasten
zatížit, naložit zátěž
belasta, börda
belaste, byrde
負担をかける, 重荷を負わせる
càrrega, pes
kuormittaa, taakka
belaste, byrde
karga
opterećenje, teret
оптоварување
naložiti breme, obremeniti
naložiť bremeno
opterećenje, teret
opterećenje, teret
вантажити, накладати
товар
навантажваць
membebani, memberatkan
đặt gánh nặng lên
og'irlashtirmoq, yuklamoq
बोझ डालना, बोझ लगाना
加重负担, 强加负担
บรรทุก
부담을 주다
yük qoymaq, yük yükləmək
დატვირთვა
বোঝা চাপানো
ngarkoj
भार टाकणे, भार लादणे
भार लगाउनु
బరువు పెట్టడం
uzkraut nastu
சுமை போடுவது
koormama
բեռ դնել
yüklemek
לָשֵׂאת، מַשָּׂא
حمل، عبء
بار
بوجھ ڈالنا
bürden in dict.cc
ترجمهها
همکاری کنید
به ما کمک کن و با افزودن ورودیهای جدید و ارزیابی موارد موجود، یک قهرمان شو. به عنوان تشکر، پس از رسیدن به امتیاز مشخصی میتوانی از این وبسایت بدون تبلیغات استفاده کنی.
|
ورود |
معانی
معانی و مترادفهای bürdenقواعد صرف
قوانین دقیق برای صرف فعل