جملاتی با فعل aufnähen ⟨مجهول فرایندی⟩

نمونه‌هایی برای استفاده از صرف فعل aufnähen. این‌ها جملات واقعی و جملاتی از پروژه Tatoeba هستند. برای هر شکل صرف‌شده، یک مثال جمله نمایش داده می‌شود. شکل فعل برجسته می‌شود. اگر بیش از یک جمله وجود داشته باشد، یک مثال با فعل آلمانی aufnähen به صورت تصادفی انتخاب می‌شود. برای اینکه صرف فعل را نه تنها با مثال‌ها بلکه با تمرین نیز یاد بگیرید، برگه‌های تمرین برای فعل aufnähen در دسترس هستند.

وجه خبری

جملات نمونه در حالت اخباری مجهول فرایندی برای فعل aufnähen

وجه التمنی (سبژونکتیو)

کاربرد وجه التمنی مجهول فرایندی برای فعل aufnähen

وجه شرطی دوم (würde)

شکل‌های جایگزین با "würde"

امری

جملات امری مجهول فرایندی برای فعل aufnähen

ترجمه‌ها

ترجمه‌های aufnähen آلمانی


آلمانی aufnähen
انگلیسی sew on, attach, stitch on
روسی нашивать, нашить, пришивать
اسپانیایی aplicar, coser, coser encima, coser sobre, sobrecoser
فرانسوی coudre, coudre sur
ترکی dikmek
پرتغالی aplicar, coser sobre, costurar
ایتالیایی applicare, cucire sopra
رومانی coase
مجاری felvarr, rávarrás
لهستانی przyszyć, naszywać, naszywać na, naszyć, przyszywać, przyszywać do
یونانی ραφή
هلندی opnaaien, op iets vastnaaien
چکی našívat, našívatšít, přišít
سوئدی sy på
دانمارکی sy på
ژاپنی 縫い付ける
کاتالان cosir
فنلاندی ommella kiinni
نروژی sy på
باسکی josi
صربی prišiti
مقدونی приши
اسلوونیایی prišiti
اسلواکی našiť, prišiť
بوسنیایی prišiti
کرواتی prišiti
اوکراینی пришивати
بلغاری пришивам
بلاروسی нашыць
اندونزیایی menyulam pada
ویتنامی khâu lên
ازبکی ustiga tikmoq
هندی पर सिलना
چینی 缝在上面
تایلندی เย็บติดบน
کره‌ای 꿰매다
آذربایجانی üstüne tikmək
گرجی კერვა
بنگالی সেলাই করা
آلبانیایی qep mbi
مراتی वर शिवणे
نپالی माथि सिल्नु
تلگو కుట్టడం
لتونیایی piešūt
تامیلی சீவுதல்
استونیایی peale õmmelda
ارمنی հյուսել
کردی duxtin
عبریלתפור
عربیخياطة
فارسیدوختن
اردوسلائی کرنا، چپکانا

aufnähen in dict.cc


ترجمه‌ها 

همکاری کنید


به ما کمک کن و با افزودن ورودی‌های جدید و ارزیابی موارد موجود، یک قهرمان شو. به عنوان تشکر، پس از رسیدن به امتیاز مشخصی می‌توانی از این وب‌سایت بدون تبلیغات استفاده کنی.



ورود

همه قهرمانان 

معانی

معانی و مترادف‌های aufnähen

  • auf etwas nähen, applizieren

aufnähen in openthesaurus.de

معانی  مترادف‌ها 

قواعد صرف

قوانین دقیق برای صرف فعل

نظرات



ورود

* تعاریف تا حدی از ویکی‌واژه (de.wiktionary.org) گرفته شده‌اند و ممکن است بعداً تغییر کرده باشند. آن‌ها تحت مجوز CC-BY-SA 3.0 (creativecommons.org/licenses/by-sa/3.0) به صورت رایگان در دسترس هستند: 1190388