جملاتی با فعل vorkühlen
نمونههایی برای استفاده از صرف فعل vorkühlen. اینها جملات واقعی و جملاتی از پروژه Tatoeba هستند. برای هر شکل صرفشده، یک مثال جمله نمایش داده میشود. شکل فعل برجسته میشود. اگر بیش از یک جمله وجود داشته باشد، یک مثال با فعل آلمانی vorkühlen به صورت تصادفی انتخاب میشود. برای اینکه صرف فعل را نه تنها با مثالها بلکه با تمرین نیز یاد بگیرید، برگههای تمرین برای فعل vorkühlen در دسترس هستند.
زمان حال
-
گذشته ناقص
-
وجه التزامی I
-
حالت التبعیض دوم
-
امری
-
مصدر
-
وجه وصفی
-
جدول افعال قوانین
- چگونه vorkühlen را در زمان حال صرف میکنید؟
- چگونه vorkühlen را در گذشته ناقص صرف میکنید؟
- چگونه vorkühlen را در امری صرف میکنید؟
- چگونه vorkühlen را در وجه التمنی I (Konjunktiv I) صرف میکنید؟
- چگونه vorkühlen را در وجه التمنی دوم (Konjunktiv II) صرف میکنید؟
- چگونه vorkühlen را در مصدر صرف میکنید؟
- چگونه vorkühlen را در وجه وصفی صرف میکنید؟
- افعال در زبان آلمانی چگونه صرف میشوند؟
زمان حال گذشته ناقص امری وجه التمنی اول وجه التمنی دوم مصدر وجه وصفی
وجه خبری
جملات نمونه در حالت اخباری معلوم برای فعل vorkühlen
وجه التمنی (سبژونکتیو)
کاربرد وجه التمنی معلوم برای فعل vorkühlen
وجه شرطی دوم (würde)
شکلهای جایگزین با "würde"
امری
جملات امری معلوم برای فعل vorkühlen
برگههای کاری
ترجمهها
ترجمههای vorkühlen آلمانی
-
vorkühlen
prechill, precool, chill, pre-cool
охлаждать
enfriar
refroidir
soğutmak
esfriar, resfriar
raffreddare
răci
lehűt
schłodzić
ψύχω
afkoelen
předchladit
kylas
nedkøle
冷やす, 前冷却
refredar
esijäähdyttää
forkjøle
hoztu
ohladi
предладени
ohladiti
ochladiť
ohladiti
hladiti, ohladiti
охолоджувати
охлаждам
ахаладжваць
mendinginkan sebelumnya
làm lạnh trước
oldindan sovutish
पहले ठंडा करना
先冷却
แช่เย็นล่วงหน้า
미리 식히다
öncədən sərinlətmək
წინასწარ გაგრილება
পূর্বে ঠাণ্ডা করা
të ftohem paraprakisht
पूर्वी थंड करणे
पहिले ठण्डा गर्नु
ముందుగా చల్లబరచడం
iepriekš atdzesēt
முன்னதாக குளிர்த்தல்
eeljahutada
նախօրոք սառեցնել
berê serîn kirin
להקפיא، לקרר
تبريد
خنک کردن
پہلے سے ٹھنڈا کرنا
vorkühlen in dict.cc
ترجمهها
همکاری کنید
به ما کمک کن و با افزودن ورودیهای جدید و ارزیابی موارد موجود، یک قهرمان شو. به عنوان تشکر، پس از رسیدن به امتیاز مشخصی میتوانی از این وبسایت بدون تبلیغات استفاده کنی.
|
ورود |
معانی
معانی و مترادفهای vorkühlen- auf eine niedrigere Temperatur bringen vor der Verwendung
معانی مترادفها
قواعد صرف
قوانین دقیق برای صرف فعل