جملاتی با فعل vorantasten

نمونه‌هایی برای استفاده از صرف فعل vorantasten. این‌ها جملات واقعی و جملاتی از پروژه Tatoeba هستند. برای هر شکل صرف‌شده، یک مثال جمله نمایش داده می‌شود. شکل فعل برجسته می‌شود. اگر بیش از یک جمله وجود داشته باشد، یک مثال با فعل آلمانی vorantasten به صورت تصادفی انتخاب می‌شود. برای اینکه صرف فعل را نه تنها با مثال‌ها بلکه با تمرین نیز یاد بگیرید، برگه‌های تمرین برای فعل vorantasten در دسترس هستند.

Werbung ausblenden

وجه خبری

جملات نمونه در حالت اخباری معلوم برای فعل vorantasten

وجه التمنی (سبژونکتیو)

کاربرد وجه التمنی معلوم برای فعل vorantasten

وجه شرطی دوم (würde)

شکل‌های جایگزین با "würde"

امری

جملات امری معلوم برای فعل vorantasten

ترجمه‌ها

ترجمه‌های vorantasten آلمانی

آلمانی vorantasten
انگلیسی feel way, advance cautiously, feel forward
روسی осторожно двигаться вперёд
اسپانیایی avanzar con cuidado, moverse con precaución
فرانسوی tâtonner, avancer prudemment
ترکی yavaşça ilerlemek
پرتغالی avançar cautelosamente
ایتالیایی avanzare con cautela
رومانی se mișca cu precauție
مجاری tapogatózik, előrehalad
لهستانی ostrożnie posuwać się naprzód
یونانی προχωρώ προσεκτικά
هلندی voorzichtig bewegen, voorzichtig vooruitgaan
چکی opatrně se posunout vpřed
سوئدی framåtsmyga, försiktigt röra sig framåt
دانمارکی forsigtigt bevæge sig fremad
ژاپنی 前進する, 慎重に進む
کاتالان moure's amb cura
فنلاندی varovasti edetä
نروژی forsiktig bevege seg fremover
باسکی aurrera pausatu, aurreratu
صربی napredovati, oprezno napredovati
مقدونی внимателно движење, приближување
اسلوونیایی napredovati previdno, premikati se previdno
اسلواکی opatrne sa posúvať vpred
بوسنیایی napipavati, oprezno napredovati
کرواتی kretati se oprezno, napredovati
اوکراینی обережно просуватися
بلغاری внимателно напред
بلاروسی асцярожна рухацца наперад
عبریלנוע בזהירות
عربیالتقدم بحذر
فارسیبا احتیاط پیش رفتن
اردوآہستہ آہستہ آگے بڑھنا

vorantasten in dict.cc

ترجمه‌ها 

همکاری کنید

به ما کمک کن و با افزودن ورودی‌های جدید و ارزیابی موارد موجود، یک قهرمان شو. به عنوان تشکر، پس از رسیدن به امتیاز مشخصی می‌توانی از این وب‌سایت بدون تبلیغات استفاده کنی.



 		ورود

همه قهرمانان 

معانی

معانی و مترادف‌های vorantasten

قواعد صرف

قوانین دقیق برای صرف فعل

نظرات


ورود