جملاتی با فعل vollsauen
نمونههایی برای استفاده از صرف فعل vollsauen. اینها جملات واقعی و جملاتی از پروژه Tatoeba هستند. برای هر شکل صرفشده، یک مثال جمله نمایش داده میشود. شکل فعل برجسته میشود. اگر بیش از یک جمله وجود داشته باشد، یک مثال با فعل آلمانی vollsauen به صورت تصادفی انتخاب میشود. برای اینکه صرف فعل را نه تنها با مثالها بلکه با تمرین نیز یاد بگیرید، برگههای تمرین برای فعل vollsauen در دسترس هستند.
زمان حال
-
گذشته ناقص
-
وجه التزامی I
-
حالت التبعیض دوم
-
امری
-
مصدر
-
وجه وصفی
-
جدول افعال قوانین
- چگونه vollsauen را در زمان حال صرف میکنید؟
- چگونه vollsauen را در گذشته ناقص صرف میکنید؟
- چگونه vollsauen را در امری صرف میکنید؟
- چگونه vollsauen را در وجه التمنی I (Konjunktiv I) صرف میکنید؟
- چگونه vollsauen را در وجه التمنی دوم (Konjunktiv II) صرف میکنید؟
- چگونه vollsauen را در مصدر صرف میکنید؟
- چگونه vollsauen را در وجه وصفی صرف میکنید؟
- افعال در زبان آلمانی چگونه صرف میشوند؟
زمان حال گذشته ناقص امری وجه التمنی اول وجه التمنی دوم مصدر وجه وصفی
وجه خبری
جملات نمونه در حالت اخباری معلوم برای فعل vollsauen
وجه التمنی (سبژونکتیو)
کاربرد وجه التمنی معلوم برای فعل vollsauen
وجه شرطی دوم (würde)
شکلهای جایگزین با "würde"
امری
جملات امری معلوم برای فعل vollsauen
برگههای کاری
ترجمهها
ترجمههای vollsauen آلمانی
-
vollsauen
get completely dirty, saturate, soak
загрязнять, засорять
ensuciar, manchar
salir, souiller
batırmak, kirletmek
sujar excessivamente
sporcare eccessivamente
murdări excesiv
összepiszkít
zafajdać, zabrudzić, zasmrodzić
βρωμίζω, λερώνομαι
besmeuren, vervuilen
znečistit, špinit
smutsa ner
beskytte
乱す, 汚す
embrutar excessivament
likata, saastuttaa
søle
lardaskatu, zikin
prljati, zaprljati
прекумерно валкање
umažati, zamočiti
znečistiť
prljati, zaprljati
prljati, zaprljati
забруднити, засмітити
замърсявам, изцапвам
загразніць
mengotori, sangat mengotori
làm bẩn, vấy bẩn
butunlay ifloslamoq, ifloslamoq
गंदा करना, बहुत गंदा करना
弄得一塌糊涂, 弄脏
ทำให้สกปรก, ทำให้เปื้อนหนัก
완전히 더럽히다, 흠뻑 더럽히다
çirkləndirmək, çox çirk salmaq
გააბინძურო, ძლიერად გააბინძურო
খুব নোংরা করা, মলিন করা
ndot, përlyej
खूप घाण करणे, गंद करणे
धेरै फोहोर पार्नु, फोहोर गर्नु
పూర్తిగా మురికివేయడం, మురికివేయడం
nosmērēt, sasmērēt
அழுக்கு செய்ய, மிகவும் மாசுபடுத்த
täielikult määrdama, ära määrduma
աղտոտել, խիստ աղտոտել
pir çirk kirin, çirk kirin
ללכלך יתר על המידה
تسخين، تلوث
کثیف کردن
بہت گندہ کرنا
vollsauen in dict.cc
ترجمهها
همکاری کنید
به ما کمک کن و با افزودن ورودیهای جدید و ارزیابی موارد موجود، یک قهرمان شو. به عنوان تشکر، پس از رسیدن به امتیاز مشخصی میتوانی از این وبسایت بدون تبلیغات استفاده کنی.
|
ورود |
معانی
معانی و مترادفهای vollsauenقواعد صرف
قوانین دقیق برای صرف فعل