جملاتی با فعل volldröhnen

نمونه‌هایی برای استفاده از صرف فعل volldröhnen. این‌ها جملات واقعی و جملاتی از پروژه Tatoeba هستند. برای هر شکل صرف‌شده، یک مثال جمله نمایش داده می‌شود. شکل فعل برجسته می‌شود. اگر بیش از یک جمله وجود داشته باشد، یک مثال با فعل آلمانی volldröhnen به صورت تصادفی انتخاب می‌شود. برای اینکه صرف فعل را نه تنها با مثال‌ها بلکه با تمرین نیز یاد بگیرید، برگه‌های تمرین برای فعل volldröhnen در دسترس هستند.

وجه خبری

جملات نمونه در حالت اخباری معلوم برای فعل volldröhnen

وجه التمنی (سبژونکتیو)

کاربرد وجه التمنی معلوم برای فعل volldröhnen

وجه شرطی دوم (würde)

شکل‌های جایگزین با "würde"

امری

جملات امری معلوم برای فعل volldröhnen

ترجمه‌ها

ترجمه‌های volldröhnen آلمانی


آلمانی volldröhnen
انگلیسی get high, blast, intoxicate, overwhelm
روسی греметь, гудеть, опьянение, пьяне́ть
اسپانیایی colocarse, abrumar, bombardear, embriagarse, perder el control
فرانسوی se bourrer, se défoncer, assourdir, bruit, s'enivrer, se saouler
ترکی gürültü yapmak, kendinden geçmek, sarhoş olmak, sarsmak
پرتغالی bombardear, embriagar-se, encher de ruídos, perder o controle
ایتالیایی essere sbronzo, sottoporre a rumori, ubriacarsi
رومانی expune pe cineva la zgomote, se îmbăta
مجاری berúgni, bódulni, zajjal elárasztani
لهستانی hałasować, odurzenie, przeszkadzać, upojenie
یونانی εκθέτω σε ήχους, μεθάω, παρασύρομαι
هلندی bedwelmen, dronken zijn, overstemmen, overweldigen
چکی obklopit někoho hlukem, opíjet se, vystavit někoho zvukům, ztratit rozum
سوئدی berusa, översvämma
دانمارکی beruse, overvælde
ژاپنی 酔っ払う, 酩酊する, 音を浴びせる, 騒音にさらす
کاتالان embriagar-se, exposar, sotmetre
فنلاندی huumata, keskusteluja, päihtyä, ääniä
نروژی beruse, overrumple, overvelde
باسکی beldurrezko, soinuak ematea
صربی berausiti se, izlagati, opijati se
مقدونی изложен на звуци, опијанување
اسلوونیایی izpostaviti zvokom, opiti se, zavrteti se, zvočno bombardirati
اسلواکی obťažovať, opíjať sa, rušiť
بوسنیایی opijati se, preplaviti, zagušiti
کرواتی berušiti se, izlagati, opijati se
اوکراینی гудіння, гучний звук, запаморочення, оп'яніння
بلغاری задушаване, засипвам, обсипвам, опиянение
بلاروسی забавіцца, заблытацца, завалодаць, заглушыць
عبریלהרעיש، להשתכר
عربیالسكر، الهيجان، صوت عالي، ضجيج
فارسیمست کردن، صدا زدن
اردوآوازیں دینا، بےہوشی، شور دینا، مستی

volldröhnen in dict.cc


ترجمه‌ها 

همکاری کنید


به ما کمک کن و با افزودن ورودی‌های جدید و ارزیابی موارد موجود، یک قهرمان شو. به عنوان تشکر، پس از رسیدن به امتیاز مشخصی می‌توانی از این وب‌سایت بدون تبلیغات استفاده کنی.



ورود

همه قهرمانان 

معانی

معانی و مترادف‌های volldröhnen

قواعد صرف

قوانین دقیق برای صرف فعل

نظرات



ورود

* تعاریف تا حدی از ویکی‌واژه (de.wiktionary.org) گرفته شده‌اند و ممکن است بعداً تغییر کرده باشند. آن‌ها تحت مجوز CC-BY-SA 3.0 (creativecommons.org/licenses/by-sa/3.0) به صورت رایگان در دسترس هستند: 901657, 901657