جملاتی با فعل volldröhnen
نمونههایی برای استفاده از صرف فعل volldröhnen. اینها جملات واقعی و جملاتی از پروژه Tatoeba هستند. برای هر شکل صرفشده، یک مثال جمله نمایش داده میشود. شکل فعل برجسته میشود. اگر بیش از یک جمله وجود داشته باشد، یک مثال با فعل آلمانی volldröhnen به صورت تصادفی انتخاب میشود. برای اینکه صرف فعل را نه تنها با مثالها بلکه با تمرین نیز یاد بگیرید، برگههای تمرین برای فعل volldröhnen در دسترس هستند.
زمان حال
-
گذشته ناقص
-
وجه التزامی I
-
حالت التبعیض دوم
-
امری
-
مصدر
-
وجه وصفی
-
جدول افعال قوانین
- چگونه volldröhnen را در زمان حال صرف میکنید؟
- چگونه volldröhnen را در گذشته ناقص صرف میکنید؟
- چگونه volldröhnen را در امری صرف میکنید؟
- چگونه volldröhnen را در وجه التمنی I (Konjunktiv I) صرف میکنید؟
- چگونه volldröhnen را در وجه التمنی دوم (Konjunktiv II) صرف میکنید؟
- چگونه volldröhnen را در مصدر صرف میکنید؟
- چگونه volldröhnen را در وجه وصفی صرف میکنید؟
- افعال در زبان آلمانی چگونه صرف میشوند؟
زمان حال گذشته ناقص امری وجه التمنی اول وجه التمنی دوم مصدر وجه وصفی
وجه خبری
جملات نمونه در حالت اخباری معلوم برای فعل volldröhnen
وجه التمنی (سبژونکتیو)
کاربرد وجه التمنی معلوم برای فعل volldröhnen
وجه شرطی دوم (würde)
شکلهای جایگزین با "würde"
امری
جملات امری معلوم برای فعل volldröhnen
برگههای کاری
ترجمهها
ترجمههای volldröhnen آلمانی
-
volldröhnen
get high, blast, intoxicate, overwhelm
греметь, гудеть, опьянение, пьяне́ть
colocarse, abrumar, bombardear, embriagarse, perder el control
se bourrer, se défoncer, assourdir, bruit, s'enivrer, se saouler
gürültü yapmak, kendinden geçmek, sarhoş olmak, sarsmak
bombardear, embriagar-se, encher de ruídos, perder o controle
essere sbronzo, sottoporre a rumori, ubriacarsi
expune pe cineva la zgomote, se îmbăta
berúgni, bódulni, zajjal elárasztani
hałasować, odurzenie, przeszkadzać, upojenie
εκθέτω σε ήχους, μεθάω, παρασύρομαι
bedwelmen, dronken zijn, overstemmen, overweldigen
obklopit někoho hlukem, opíjet se, vystavit někoho zvukům, ztratit rozum
berusa, översvämma
beruse, overvælde
酔っ払う, 酩酊する, 音を浴びせる, 騒音にさらす
embriagar-se, exposar, sotmetre
huumata, keskusteluja, päihtyä, ääniä
beruse, overrumple, overvelde
beldurrezko, soinuak ematea
berausiti se, izlagati, opijati se
изложен на звуци, опијанување
izpostaviti zvokom, opiti se, zavrteti se, zvočno bombardirati
obťažovať, opíjať sa, rušiť
opijati se, preplaviti, zagušiti
berušiti se, izlagati, opijati se
гудіння, гучний звук, запаморочення, оп'яніння
задушаване, засипвам, обсипвам, опиянение
забавіцца, заблытацца, завалодаць, заглушыць
להרעיש، להשתכר
السكر، الهيجان، صوت عالي، ضجيج
مست کردن، صدا زدن
آوازیں دینا، بےہوشی، شور دینا، مستی
volldröhnen in dict.cc
ترجمهها
همکاری کنید
به ما کمک کن و با افزودن ورودیهای جدید و ارزیابی موارد موجود، یک قهرمان شو. به عنوان تشکر، پس از رسیدن به امتیاز مشخصی میتوانی از این وبسایت بدون تبلیغات استفاده کنی.
|
ورود |
معانی
معانی و مترادفهای volldröhnenقواعد صرف
قوانین دقیق برای صرف فعل