جملاتی با فعل verwirbeln

نمونه‌هایی برای استفاده از صرف فعل verwirbeln. این‌ها جملات واقعی و جملاتی از پروژه Tatoeba هستند. برای هر شکل صرف‌شده، یک مثال جمله نمایش داده می‌شود. شکل فعل برجسته می‌شود. اگر بیش از یک جمله وجود داشته باشد، یک مثال با فعل آلمانی verwirbeln به صورت تصادفی انتخاب می‌شود. برای اینکه صرف فعل را نه تنها با مثال‌ها بلکه با تمرین نیز یاد بگیرید، برگه‌های تمرین برای فعل verwirbeln در دسترس هستند.

وجه خبری

جملات نمونه در حالت اخباری معلوم برای فعل verwirbeln


  • Der Wind verwirbelt das trockene Herbstlaub. 
    انگلیسی The wind swirls the dry autumn leaves.
  • Mit der linken Hand verwirbelte er zärtlich meine Haare. 
    انگلیسی With his left hand, he gently tousled my hair.
  • Wenn du das Wasser so verwirbelst , kann ich die Goldfische gar nicht mehr sehen. 
    انگلیسی If you swirl the water like that, I can't see the goldfish at all.

 جدول افعال

وجه التمنی (سبژونکتیو)

کاربرد وجه التمنی معلوم برای فعل verwirbeln

وجه شرطی دوم (würde)

شکل‌های جایگزین با "würde"

امری

جملات امری معلوم برای فعل verwirbeln

ترجمه‌ها

ترجمه‌های verwirbeln آلمانی


آلمانی verwirbeln
انگلیسی swirl, mix, spiral, twirl, whirl
روسی вихрь, закручивать, смешивать
اسپانیایی mezclar, remolino, revolver, torbellino
فرانسوی tourbillonner, mélanger, spiraler
ترکی karıştırmak, dönmek, sarmak
پرتغالی fazer girar, remoinhar, agitar, misturar, turbinar, vortex
ایتالیایی agitare, mescolare, spirale, vorticoso
رومانی amesteca, vârtej, îmbina
مجاری forgás, forog, keverés, örvénylik
لهستانی mieszać, kręcić, wirbel, wirbelować
یونانی ανακατεύω, στροβιλισμός, στροβιλώ
هلندی draaien, vermixen, wervelen
چکی zamíchat, mísit, točit, vířit
سوئدی blanda, snurra, virvla
دانمارکی blande, snurre, virvle
ژاپنی 旋回する, 混ぜる, 渦巻く
کاتالان barrejar, girar, remoure
فنلاندی kierittää, pyörittää, sekoittaa
نروژی blande, snurre, virvle
باسکی biribildu, irabiatu, itzuli, nahastu
صربی okretati, pomešati, vrteti
مقدونی вртеж, вртежно, мешање
اسلوونیایی mešati, vrteti, zavrteti
اسلواکی točiť, víriť, zamiešať
بوسنیایی miješati, okretati, vrtjeti
کرواتی miješati, okretati, vrti, vrtjeti
اوکراینی вихор, закручувати, змішувати
بلغاری въртя, завъртам, разбърквам, смесвам
بلاروسی закручваць, змяшваць, круціць
اندونزیایی mengaduk, mencampur, mengocok
ویتنامی khuấy, trộn, đánh bông
ازبکی aralashmoq, aralashtirmoq, chayqamoq
هندی फेंटना, मथना, मिलाना, मिश्रित करना
چینی 搅成, 搅拌, 混合
تایلندی คน, ตี, ปั่น, ผสม
کره‌ای 섞다, 소용돌이치게 하다, 혼합하다, 휘젓다
آذربایجانی qarışdırmaq, qarışmaq, çırpmaq
گرجی თქვეფა, მორევა, შერევა
بنگالی ঘুরিয়ে মেশানো, ফেটানো, মিশ্রিত করা, মেশানো
آلبانیایی përziej, përzien, rrah
مراتی फेटणे, मथणे, मिळवणे, मिश्रित करणे
نپالی फेट्नु, मथ्नु, मिलाउनु, मिश्रण गर्नु
تلگو కలప, కలపడం, గిలకొట్టు, చేర్చడం
لتونیایی maisīt, sajaukt, sakult
تامیلی கலக்க, கலவைப்படுத்து, கிளறுதல், சுழற்றுதல்
استونیایی keerutada, segama, vahustada, ühendama
ارمنی խառնել, պտտեցնել
کردی tevlî kirin
عبریלערבב، סחרור
عربیخلط، دوار، دوامة، مزج
فارسیمخلوط کردن، چرخاندن، گرداندن
اردوچکر دینا، گھمانا، مخلوط کرنا، ملانا

verwirbeln in dict.cc


ترجمه‌ها 

همکاری کنید


به ما کمک کن و با افزودن ورودی‌های جدید و ارزیابی موارد موجود، یک قهرمان شو. به عنوان تشکر، پس از رسیدن به امتیاز مشخصی می‌توانی از این وب‌سایت بدون تبلیغات استفاده کنی.



ورود

همه قهرمانان 

معانی

معانی و مترادف‌های verwirbeln

  • durch Bewegung im Kreis in eine neue Form bringen, miteinander vermischen

verwirbeln in openthesaurus.de

معانی  مترادف‌ها 

قواعد صرف

قوانین دقیق برای صرف فعل

نظرات



ورود

* تعاریف تا حدی از ویکی‌واژه (de.wiktionary.org) گرفته شده‌اند و ممکن است بعداً تغییر کرده باشند. آن‌ها تحت مجوز CC-BY-SA 3.0 (creativecommons.org/licenses/by-sa/3.0) به صورت رایگان در دسترس هستند: 874455

* جملات ویکشِنری (de.wiktionary.org) تحت مجوز CC BY-SA 3.0 (creativecommons.org/licenses/by-sa/3.0/deed.de) به صورت رایگان در دسترس هستند. برخی از آن‌ها تغییر یافته‌اند. نویسندگان جملات را می‌توانید از طریق لینک‌های زیر مشاهده کنید: 874455