جملاتی با فعل umherkutschieren (ist)

نمونه‌هایی برای استفاده از صرف فعل umherkutschieren. این‌ها جملات واقعی و جملاتی از پروژه Tatoeba هستند. برای هر شکل صرف‌شده، یک مثال جمله نمایش داده می‌شود. شکل فعل برجسته می‌شود. اگر بیش از یک جمله وجود داشته باشد، یک مثال با فعل آلمانی umherkutschieren (ist) به صورت تصادفی انتخاب می‌شود. برای اینکه صرف فعل را نه تنها با مثال‌ها بلکه با تمرین نیز یاد بگیرید، برگه‌های تمرین برای فعل umherkutschieren در دسترس هستند.

haben
umher·kutschieren
sein
umher·kutschieren

وجه خبری

جملات نمونه در حالت اخباری معلوم برای فعل umherkutschieren (ist)

وجه التمنی (سبژونکتیو)

کاربرد وجه التمنی معلوم برای فعل umherkutschieren (ist)

وجه شرطی دوم (würde)

شکل‌های جایگزین با "würde"

امری

جملات امری معلوم برای فعل umherkutschieren (ist)

ترجمه‌ها

ترجمه‌های umherkutschieren (ist) آلمانی


آلمانی umherkutschieren (ist)
انگلیسی drive around, wander
روسی кататься, блуждать
اسپانیایی herumfahren, umherfahren
فرانسوی herumfahren, umherfahren
ترکی dolaşmak, gezmek
پرتغالی passear, vaguear
ایتالیایی herumfahren, umherfahren
رومانی se plimba
مجاری kóborolni, vándorolni
لهستانی krążyć, jeździć bez celu
یونانی περιπλανώμαι
هلندی rondrijden, doorkruisen
چکی toulání, bloudit
سوئدی åka omkring
دانمارکی køre rundt
ژاپنی さまよう, ぶらぶらする
کاتالان passejar
فنلاندی kulkureissu, vaeltaa
نروژی kjøre rundt
باسکی bidegabe ibili
صربی kretati se, lutatati
مقدونی шетање без цел
اسلوونیایی potovati brez cilja, tavati
اسلواکی povozovať
بوسنیایی lutati
کرواتی kretati se, lutati
اوکراینی блукати, кататися без мети
بلغاری разхождам се
بلاروسی блукаць
اندونزیایی berkeliling, berputar-putar
ویتنامی lượn lờ, đi loanh quanh
ازبکی aylanib yurmoq, mashinada aylanmoq
هندی गाड़ी चलाकर घूमना, घूमना
چینی 到处兜风, 四处兜风
تایلندی ขับรถวน, ขับรถไปเรื่อย
کره‌ای 돌아다니다, 차를 몰고 돌아다니다
آذربایجانی dolaşmaq, maşınla dolaşmaq
گرجی მანქანით ბოდიალი, მანქანით ტრიალი
بنگالی গাড়ি চালিয়ে ঘুরে বেড়ানো, ঘুরে বেড়ানো
آلبانیایی qarkulloj, shëtis me makinë
مراتی कारने फिरणे, फिरणे
نپالی गाडी चलाउँदै घुम्नु
تلگو కారుతో చుట్టూ తిరగడం, చుట్టూ తిరగడం
لتونیایی braukāt apkārt
تامیلی சுற்றிப் போக
استونیایی ringi sõita
ارمنی առանց նպատակ շրջել, շրջվել
کردی bi erebeyê gerîn, gerîn
عبریלטייל
عربیالتجول
فارسیگشت زدن
اردوبے مقصد گھومنا

umherkutschieren (ist) in dict.cc


ترجمه‌ها 

همکاری کنید


به ما کمک کن و با افزودن ورودی‌های جدید و ارزیابی موارد موجود، یک قهرمان شو. به عنوان تشکر، پس از رسیدن به امتیاز مشخصی می‌توانی از این وب‌سایت بدون تبلیغات استفاده کنی.



ورود

همه قهرمانان 

معانی

معانی و مترادف‌های umherkutschieren (ist)

  • ohne festes Ziel durch die Gegend fahren, herumkutschieren
  • jemanden in einem bestimmten Gebiet zu unterschiedlichen Orten fahren, herumkutschieren

umherkutschieren (ist) in openthesaurus.de

معانی  مترادف‌ها 

قواعد صرف

قوانین دقیق برای صرف فعل

نظرات



ورود

* تعاریف تا حدی از ویکی‌واژه (de.wiktionary.org) گرفته شده‌اند و ممکن است بعداً تغییر کرده باشند. آن‌ها تحت مجوز CC-BY-SA 3.0 (creativecommons.org/licenses/by-sa/3.0) به صورت رایگان در دسترس هستند: 1177280, 1177280