جملاتی با فعل sezieren

نمونه‌هایی برای استفاده از صرف فعل sezieren. این‌ها جملات واقعی و جملاتی از پروژه Tatoeba هستند. برای هر شکل صرف‌شده، یک مثال جمله نمایش داده می‌شود. شکل فعل برجسته می‌شود. اگر بیش از یک جمله وجود داشته باشد، یک مثال با فعل آلمانی sezieren به صورت تصادفی انتخاب می‌شود. برای اینکه صرف فعل را نه تنها با مثال‌ها بلکه با تمرین نیز یاد بگیرید، برگه‌های تمرین برای فعل sezieren در دسترس هستند.

وجه خبری

جملات نمونه در حالت اخباری معلوم برای فعل sezieren


  • Der Arzt sezierte die Leiche. 
    انگلیسی The doctor dissected the corpse.
  • Dem Studenten wurde übel, als er sezierte . 
    انگلیسی The student felt nauseous when he dissected.

 جدول افعال

وجه التمنی (سبژونکتیو)

کاربرد وجه التمنی معلوم برای فعل sezieren

وجه شرطی دوم (würde)

شکل‌های جایگزین با "würde"

امری

جملات امری معلوم برای فعل sezieren

ترجمه‌ها

ترجمه‌های sezieren آلمانی


آلمانی sezieren
انگلیسی anatomize, dissect, anatomise, perform an autopsy (on)
روسی вскрывать, вскрыть, анализировать, анатомировать, разрезать, рассекать, рассечь, резать
اسپانیایی disecar, diseccionar, descomponer
فرانسوی disséquer, anatomiser, autopsie, pratiquer une dissection
ترکی otopsi yapmak, parçalara ayırmak, teşrih etmek
پرتغالی dissecar
ایتالیایی anatomizzare, dissezionare, sezionare, dissecare, eseguire una dissezione
رومانی descompune, diseca
مجاری boncol, boncolás, felboncol, szétbontás
لهستانی poddawać sekcji, poddać sekcji, rozłożyć, sekcjonować
یونانی ανατέμνω, διατομή
هلندی ontleden, analyseren, opensnijden, seceren
چکی pitvat, rozpitvat
سوئدی dissekera
دانمارکی dissekere
ژاپنی 分解する, 解剖する
کاتالان disseccionar
فنلاندی avata, erottaa
نروژی dissekere
باسکی banatu, disekzionatu, hildako bat ireki
صربی disecirati, razložiti
مقدونی расклопување, раскрвавување
اسلوونیایی disecirati, razsekovati
اسلواکی anatomicky skúmať, rozpitvať
بوسنیایی otvoriti, rasčlaniti
کرواتی razdvajanje, sekcija
اوکراینی розкривати, секціювати
بلغاری анализирам, разчленявам
بلاروسی разбіраць, разразаць
اندونزیایی otopsi jenazah
ویتنامی giải phẫu tử thi
ازبکی autopsiya qilish
هندی पोस्टमार्टम करना
چینی 解剖尸体
تایلندی ชันสูตรศพ
کره‌ای 해부하다
آذربایجانی autopsiya aparmaq
گرجی აუტოპსია ჩატარება
بنگالی পোস্টমর্টেম করা
آلبانیایی kryej autopsinë
مراتی पोस्टमार्टम करणे
نپالی पोस्टमार्टम गर्नु
تلگو పోస్ట్‌మార్టం చేయడం
لتونیایی autopsiju veikt
تامیلی போஸ்ட்மார்டம் செய்வது
استونیایی autopsiat teha
ارمنی աութոպսիա անել
کردی autopsiya kirin
عربیتشريح، شرح
فارسیتشریح
اردوجزء جزء کرنا، کھولنا

sezieren in dict.cc


ترجمه‌ها 

همکاری کنید


به ما کمک کن و با افزودن ورودی‌های جدید و ارزیابی موارد موجود، یک قهرمان شو. به عنوان تشکر، پس از رسیدن به امتیاز مشخصی می‌توانی از این وب‌سایت بدون تبلیغات استفاده کنی.



ورود

همه قهرمانان 

معانی

معانی و مترادف‌های sezieren

  • eine Leiche öffnen, zerlegen, zerlegen, dekomponieren, zergliedern

sezieren in openthesaurus.de

معانی  مترادف‌ها 

قواعد صرف

قوانین دقیق برای صرف فعل

نظرات



ورود

* تعاریف تا حدی از ویکی‌واژه (de.wiktionary.org) گرفته شده‌اند و ممکن است بعداً تغییر کرده باشند. آن‌ها تحت مجوز CC-BY-SA 3.0 (creativecommons.org/licenses/by-sa/3.0) به صورت رایگان در دسترس هستند: 131948

* برخی از مترادف‌ها از OpenThesaurus (openthesaurus.de) گرفته شده‌اند و ممکن است بعداً تغییر یافته باشند. آن‌ها تحت مجوز CC-BY-SA 4.0 (creativecommons.org/licenses/by-sa/4.0) به صورت رایگان در دسترس هستند: sezieren

* جملات ویکشِنری (de.wiktionary.org) تحت مجوز CC BY-SA 3.0 (creativecommons.org/licenses/by-sa/3.0/deed.de) به صورت رایگان در دسترس هستند. برخی از آن‌ها تغییر یافته‌اند. نویسندگان جملات را می‌توانید از طریق لینک‌های زیر مشاهده کنید: 131948, 62788, 21034