جملاتی با فعل schweifen (hat)
نمونههایی برای استفاده از صرف فعل schweifen. اینها جملات واقعی و جملاتی از پروژه Tatoeba هستند. برای هر شکل صرفشده، یک مثال جمله نمایش داده میشود. شکل فعل برجسته میشود. اگر بیش از یک جمله وجود داشته باشد، یک مثال با فعل آلمانی schweifen (hat) به صورت تصادفی انتخاب میشود. برای اینکه صرف فعل را نه تنها با مثالها بلکه با تمرین نیز یاد بگیرید، برگههای تمرین برای فعل schweifen در دسترس هستند.
زمان حال
-
گذشته ناقص
-
وجه التزامی I
-
حالت التبعیض دوم
-
امری
-
مصدر
-
وجه وصفی
-
جدول افعال قوانین
- چگونه schweifen را در زمان حال صرف میکنید؟
- چگونه schweifen را در گذشته ناقص صرف میکنید؟
- چگونه schweifen را در امری صرف میکنید؟
- چگونه schweifen را در وجه التمنی I (Konjunktiv I) صرف میکنید؟
- چگونه schweifen را در وجه التمنی دوم (Konjunktiv II) صرف میکنید؟
- چگونه schweifen را در مصدر صرف میکنید؟
- چگونه schweifen را در وجه وصفی صرف میکنید؟
- افعال در زبان آلمانی چگونه صرف میشوند؟
زمان حال گذشته ناقص امری وجه التمنی اول وجه التمنی دوم مصدر وجه وصفی
وجه خبری
جملات نمونه در حالت اخباری معلوم برای فعل schweifen (hat)
وجه التمنی (سبژونکتیو)
کاربرد وجه التمنی معلوم برای فعل schweifen (hat)
وجه شرطی دوم (würde)
شکلهای جایگزین با "würde"
امری
جملات امری معلوم برای فعل schweifen (hat)
برگههای کاری
ترجمهها
ترجمههای schweifen (hat) آلمانی
-
schweifen (hat)
curve, bend
блуждать, бродить, гнуть, изгибать, сгибать
contornear, curvar, doblar
courber, arquer, cintrer, plier, échancrer
bükmek, eğmek
curvar, dobrar
centinare, curvare, piegare, ripiegare
îndoi, îndoire
hajlít
bujać, giąć, zakrzywiać
καμπυλώνω
buigen, vervormen
ohýbat, zakřivit
böja, kröka
bøje, svejfe
曲げる, 湾曲させる
corbar, doblar
kaareutua, mutkistua
bøye
bihurtu, kurbatzea
savijati, uvijati
криви
ukriviti, zviti
krútiť, ohýbať
savijati, uvijati
savijati, zakriviti
гнути, кривити
извивам, огъвам
згінаць
melengkungkan, membengkokkan
bẻ, uốn
bukmoq, egmoq
झुकाना, मोड़ना
弯, 弯曲
งอ, โค้ง
구부리다, 굽히다
bükmək, əymək
დახრა, ღუნვა
বাঁকানো
përkul
मुडवणे, वाकवणे
झुकाउनु
వంగించు
liekt, locīt
மடிக்க, வளைத்தல்
kaarutada, painutama
ճկել
gûrtkirin, qerxîn
לְעַקֵּם
التواء، انحنى
خم کردن
موڑنا، گھمانا
schweifen (hat) in dict.cc
ترجمهها
همکاری کنید
به ما کمک کن و با افزودن ورودیهای جدید و ارزیابی موارد موجود، یک قهرمان شو. به عنوان تشکر، پس از رسیدن به امتیاز مشخصی میتوانی از این وبسایت بدون تبلیغات استفاده کنی.
|
|
ورود |
معانی
معانی و مترادفهای schweifen (hat)- sich ohne festes Ziel in einem Bereich bewegen, streifen, schlendern, treiben, wandern, ziehen
- etwas biegen, in eine gebogene Form bringen, krümmen, treiben
- [Fachsprache]
معانی مترادفها
قواعد صرف
قوانین دقیق برای صرف فعل