جملاتی با فعل schiefliegen
نمونههایی برای استفاده از صرف فعل schiefliegen. اینها جملات واقعی و جملاتی از پروژه Tatoeba هستند. برای هر شکل صرفشده، یک مثال جمله نمایش داده میشود. شکل فعل برجسته میشود. اگر بیش از یک جمله وجود داشته باشد، یک مثال با فعل آلمانی schiefliegen به صورت تصادفی انتخاب میشود. برای اینکه صرف فعل را نه تنها با مثالها بلکه با تمرین نیز یاد بگیرید، برگههای تمرین برای فعل schiefliegen در دسترس هستند.
زمان حال
-
گذشته ناقص
-
وجه التزامی I
-
حالت التبعیض دوم
-
امری
-
مصدر
-
وجه وصفی
-
جدول افعال قوانین
- چگونه schiefliegen را در زمان حال صرف میکنید؟
- چگونه schiefliegen را در گذشته ناقص صرف میکنید؟
- چگونه schiefliegen را در امری صرف میکنید؟
- چگونه schiefliegen را در وجه التمنی I (Konjunktiv I) صرف میکنید؟
- چگونه schiefliegen را در وجه التمنی دوم (Konjunktiv II) صرف میکنید؟
- چگونه schiefliegen را در مصدر صرف میکنید؟
- چگونه schiefliegen را در وجه وصفی صرف میکنید؟
- افعال در زبان آلمانی چگونه صرف میشوند؟
زمان حال گذشته ناقص امری وجه التمنی اول وجه التمنی دوم مصدر وجه وصفی
وجه خبری
جملات نمونه در حالت اخباری معلوم برای فعل schiefliegen
وجه التمنی (سبژونکتیو)
کاربرد وجه التمنی معلوم برای فعل schiefliegen
وجه شرطی دوم (würde)
شکلهای جایگزین با "würde"
امری
جملات امری معلوم برای فعل schiefliegen
برگههای کاری
ترجمهها
ترجمههای schiefliegen آلمانی
-
schiefliegen
be wrong, err
ошибаться, быть неправым
equivocarse, estar equivocado
avoir tort, se tromper
hata yapmak, yanılmak
errar, estar errado
avere torto, sbagliare
avea dreptate greșit, greși
hibázni, tévedni
być w błędzie, mylić się
λάθος
ongelijk hebben, zich vergissen
být v omylu, mýlit se
ha fel, misstänka
have forkert, tage fejl
誤り, 間違える
equivocar-se
erehtyä, olla väärässä
ha feil
oker egon, okerra izan
biti u krivu, grešiti
бити во право, грешка
imeti prav, narediti napako
mať nesprávny názor, mýliť sa
biti u krivu, pogriješiti
biti u krivu, pogriješiti
мати рацію, помилятися
греша, не съм прав
быць не правым, памыляцца
keliru, salah
nhầm, sai
xato bo'lish, xato qilmoq
गलत होना, भूल करना
弄错, 犯错
ทำผิด, ผิด
착각하다, 틀리다
səhv etmək, yanılmaq
მოტყუვება, შეეშლება
ভুল করা, ভুল হওয়া
gaboj
चूक असणे, चूक करणे
गलत हुनु, भुल्नु
తప్పు కావడం, తప్పు చేయడం
kļūdīties, maldīties
தவறாக இருக்க, தவறு செய்ய
eksima, valesti olema
ճիշտ չլինել, սխալվել
xelet kirin, çewt bûn
להיות לא צודק، לטעות
يخطئ، يكون مخطئًا
اشتباه کردن، غلط بودن
غلط ہونا، غلطی کرنا
schiefliegen in dict.cc
ترجمهها
همکاری کنید
به ما کمک کن و با افزودن ورودیهای جدید و ارزیابی موارد موجود، یک قهرمان شو. به عنوان تشکر، پس از رسیدن به امتیاز مشخصی میتوانی از این وبسایت بدون تبلیغات استفاده کنی.
|
ورود |
معانی
معانی و مترادفهای schiefliegen- unrecht haben, sich irren, danebenliegen (daneben liegen), falsch liegen, schief gewickelt sein, auf dem falschen Dampfer sein, auf dem Holzweg sein
معانی مترادفها
قواعد صرف
قوانین دقیق برای صرف فعل