جملاتی با فعل rieseln
نمونههایی برای استفاده از صرف فعل rieseln. اینها جملات واقعی و جملاتی از پروژه Tatoeba هستند. برای هر شکل صرفشده، یک مثال جمله نمایش داده میشود. شکل فعل برجسته میشود. اگر بیش از یک جمله وجود داشته باشد، یک مثال با فعل آلمانی rieseln به صورت تصادفی انتخاب میشود. برای اینکه صرف فعل را نه تنها با مثالها بلکه با تمرین نیز یاد بگیرید، برگههای تمرین برای فعل rieseln در دسترس هستند.
زمان حال
-
گذشته ناقص
-
وجه التزامی I
-
حالت التبعیض دوم
-
امری
-
مصدر
-
وجه وصفی
جدول افعال قوانین
- چگونه rieseln را در زمان حال صرف میکنید؟
- چگونه rieseln را در گذشته ناقص صرف میکنید؟
- چگونه rieseln را در امری صرف میکنید؟
- چگونه rieseln را در وجه التمنی I (Konjunktiv I) صرف میکنید؟
- چگونه rieseln را در وجه التمنی دوم (Konjunktiv II) صرف میکنید؟
- چگونه rieseln را در مصدر صرف میکنید؟
- چگونه rieseln را در وجه وصفی صرف میکنید؟
- افعال در زبان آلمانی چگونه صرف میشوند؟
زمان حال گذشته ناقص امری وجه التمنی اول وجه التمنی دوم مصدر وجه وصفی
وجه خبری
جملات نمونه در حالت اخباری معلوم برای فعل rieseln
وجه التمنی (سبژونکتیو)
کاربرد وجه التمنی معلوم برای فعل rieseln
وجه شرطی دوم (würde)
شکلهای جایگزین با "würde"
امری
جملات امری معلوم برای فعل rieseln
برگههای کاری
ترجمهها
ترجمههای rieseln آلمانی
-
rieseln
trickle, drizzle, gush, fall softly
струиться, плескать, сыпаться, журчать, моросить, плеснуть, падать, поеск
chispear, murmurar, lloviznar, caer, caer suavemente, desprenderse, fluir suavemente
ruisseler, couler, couler doucement, tomber
dökülmek, yağmak, damlamak, süzülmek
cair de mansinho, correr em fio, escorrer devagar, cair, descer
cadere lentamente da, scorrere, stillare da, cadere, scendere, scorrere dolcemente
curge ușor, cădea, ploua
csepeg, csordogál, szivárog, záporozik
sypać, padać, sypnąć, kropić, spływać
πέφτω, ρέω, σταγόνες, σταλάζω
vallen, neerdalen, stromen
padat, kapat, sypat, šumět
strila, rinna, sippra, strömma
falde, dryppe, drysse
細かく降る, 静かに流れる, 静かに降る
cair en partícules fines, cau
sataa, tippua, tiputtaa, valua
drysse, falle, renne, strømme
irristatu, isuri, jausi
kapati, kišiti, padati, tiho teći
паднати, тече, тихо тече
cvrčati, kapljati, padati
kvapkať, padať, sypať, šumieť
kapati, padati, tiho teći
kapati, cvrčati, sipati
струмувати, падати, потік
падане, падат, поток, струя
падаць, падцякаць, рассыпацца, шумна цячы
לזרום בשקט، נופל בעדינות
تدفق خفيف، تساقط، تساقط خفيف
چکیدن، ریختن، ریزیدن
بہنا، بارش کی طرح گرنا، بہت ہلکا گرنا، بہتے ہوئے
rieseln in dict.cc
ترجمهها
همکاری کنید
به ما کمک کن و با افزودن ورودیهای جدید و ارزیابی موارد موجود، یک قهرمان شو. به عنوان تشکر، پس از رسیدن به امتیاز مشخصی میتوانی از این وبسایت بدون تبلیغات استفاده کنی.
|
ورود |
معانی
معانی و مترادفهای rieselnقواعد صرف
قوانین دقیق برای صرف فعل