جملاتی با فعل prallen

نمونه‌هایی برای استفاده از صرف فعل prallen. این‌ها جملات واقعی و جملاتی از پروژه Tatoeba هستند. برای هر شکل صرف‌شده، یک مثال جمله نمایش داده می‌شود. شکل فعل برجسته می‌شود. اگر بیش از یک جمله وجود داشته باشد، یک مثال با فعل آلمانی prallen به صورت تصادفی انتخاب می‌شود. برای اینکه صرف فعل را نه تنها با مثال‌ها بلکه با تمرین نیز یاد بگیرید، برگه‌های تمرین برای فعل prallen در دسترس هستند.

sein
prallen
haben
prallen

زمان حال

-

گذشته ناقص

-

وجه التزامی I

-

حالت التبعیض دوم

-

امری

-

مصدر

-

وجه وصفی

  • Ich bin gegen einen Baum geprallt . 
    انگلیسی I crashed into a tree.
  • Dort ist er mit dem Kopf gegen einen Felsen geprallt . 
    انگلیسی He hit his head against a rock.
  • Er ist gegen einen Abschlepp-Wagen geprallt . 
    انگلیسی He crashed into a tow truck.
  • Bei einem Ausweichmanöver war der Bus auf dem Berliner Ring gegen einen Brückenpfeiler geprallt . 
    انگلیسی During an evasive maneuver, the bus crashed into a bridge pillar on the Berlin Ring.

 جدول افعال قوانین  معانی 

وجه خبری

جملات نمونه در حالت اخباری معلوم برای فعل prallen

وجه التمنی (سبژونکتیو)

کاربرد وجه التمنی معلوم برای فعل prallen

وجه شرطی دوم (würde)

شکل‌های جایگزین با "würde"

امری

جملات امری معلوم برای فعل prallen

ترجمه‌ها

ترجمه‌های prallen آلمانی


آلمانی prallen
انگلیسی collide, bounce, crash
روسی наехать, наскочить, наткнуться, удариться, ударяться, столкнуться
اسپانیایی chocar, pegar, impactar
فرانسوی heurter, percuter
ترکی vurmak, çarpmak
پرتغالی colidir, impactar
ایتالیایی colpire, urto
رومانی ciocni, lovi
مجاری ütközik, csapódik
لهستانی uderzać, zderzać
یونانی συγκρούομαι, χτυπώ
هلندی botsen, stoten
چکی narazit, ráz
سوئدی krocka, stöta
دانمارکی ramme, støde
ژاپنی ぶつかる, 衝突する
کاتالان colpejar, impactar
فنلاندی iskeminen, törmätä
نروژی kollidere, støte
باسکی kolpe, talko
صربی sudar, udarc
مقدونی судир, удрям
اسلوونیایی trčiti, udarti
اسلواکی naraziť, udrieť
بوسنیایی sudar, udarc
کرواتی sudariti, udarcati
اوکراینی зіткнення, ударятися
بلغاری сблъсък, удар
بلاروسی стукнуцца, ударыцца
عبریלהתנגש
عربیاصطدام، ضرب
فارسیبرخورد، به چیزی خوردن، ضربه
اردوٹکر، ٹکرانا

prallen in dict.cc


ترجمه‌ها 

همکاری کنید


به ما کمک کن و با افزودن ورودی‌های جدید و ارزیابی موارد موجود، یک قهرمان شو. به عنوان تشکر، پس از رسیدن به امتیاز مشخصی می‌توانی از این وب‌سایت بدون تبلیغات استفاده کنی.



ورود

همه قهرمانان 

معانی

معانی و مترادف‌های prallen

قواعد صرف

قوانین دقیق برای صرف فعل

نظرات



ورود

* جملات Nachrichtenleicht (nachrichtenleicht.de) مشمول شرایط ذخیره‌شده در آنجا هستند. این و مقاله مرتبط را می‌توانید از طریق لینک‌های زیر مشاهده کنید: Sorge um Schumacher, Unfall bei Formel-1-Rennen

* جملات ویکشِنری (de.wiktionary.org) تحت مجوز CC BY-SA 3.0 (creativecommons.org/licenses/by-sa/3.0/deed.de) به صورت رایگان در دسترس هستند. برخی از آن‌ها تغییر یافته‌اند. نویسندگان جملات را می‌توانید از طریق لینک‌های زیر مشاهده کنید: 202284

* جملات Tatoeba (tatoeba.org) تحت مجوز CC BY 2.0 FR (creativecommons.org/licenses/by/2.0/fr/) به صورت رایگان در دسترس هستند. برخی از آن‌ها تغییر یافته‌اند. نویسندگان جملات را می‌توانید از طریق این لینک‌ها پیدا کنید: 2618340

* تعاریف تا حدی از ویکی‌واژه (de.wiktionary.org) گرفته شده‌اند و ممکن است بعداً تغییر کرده باشند. آن‌ها تحت مجوز CC-BY-SA 3.0 (creativecommons.org/licenses/by-sa/3.0) به صورت رایگان در دسترس هستند: 296987, 296987

* برخی از مترادف‌ها از OpenThesaurus (openthesaurus.de) گرفته شده‌اند و ممکن است بعداً تغییر یافته باشند. آن‌ها تحت مجوز CC-BY-SA 4.0 (creativecommons.org/licenses/by-sa/4.0) به صورت رایگان در دسترس هستند: prallen