جملاتی با فعل picken
نمونههایی برای استفاده از صرف فعل picken. اینها جملات واقعی و جملاتی از پروژه Tatoeba هستند. برای هر شکل صرفشده، یک مثال جمله نمایش داده میشود. شکل فعل برجسته میشود. اگر بیش از یک جمله وجود داشته باشد، یک مثال با فعل آلمانی picken به صورت تصادفی انتخاب میشود. برای اینکه صرف فعل را نه تنها با مثالها بلکه با تمرین نیز یاد بگیرید، برگههای تمرین برای فعل picken در دسترس هستند.
زمان حال
-
گذشته ناقص
-
وجه التزامی I
-
حالت التبعیض دوم
-
امری
-
مصدر
-
وجه وصفی
جدول افعال قوانین
- چگونه picken را در زمان حال صرف میکنید؟
- چگونه picken را در گذشته ناقص صرف میکنید؟
- چگونه picken را در امری صرف میکنید؟
- چگونه picken را در وجه التمنی I (Konjunktiv I) صرف میکنید؟
- چگونه picken را در وجه التمنی دوم (Konjunktiv II) صرف میکنید؟
- چگونه picken را در مصدر صرف میکنید؟
- چگونه picken را در وجه وصفی صرف میکنید؟
- افعال در زبان آلمانی چگونه صرف میشوند؟
زمان حال گذشته ناقص امری وجه التمنی اول وجه التمنی دوم مصدر وجه وصفی
وجه خبری
جملات نمونه در حالت اخباری معلوم برای فعل picken
وجه التمنی (سبژونکتیو)
کاربرد وجه التمنی معلوم برای فعل picken
وجه شرطی دوم (würde)
شکلهای جایگزین با "würde"
امری
جملات امری معلوم برای فعل picken
برگههای کاری
ترجمهها
ترجمههای picken آلمانی
-
picken
peck, pick, pluck, tweeze
постучать клювом, стучать клювом, клевать, клюнуть, брать, клювать, клювом, показывать
picar, escoger, picotear, pinchar, agarrar, coger, picoteo
picorer, becqueter, coller, picoter, choisir, pincer
gagalamak, gagalamak için, seçmek, çekmek
picar, bicar, espetar, bicada, pegar, pinçar
beccare, pizzicare, prendere, becchettare, tirare fuori, pungere
ciuguli, culege, lua
csipeget, csipked, fog
dziobać, dziabać, dziabnąć, dziobnąć, wyciągać, wyciągnąć, wydziobać, wydziobywać
τσιμπώ, μαζεύω, πιάνω
pikken, oppikken, prikken
klovat, brát, hrabat, vybírat
hacka, picka, plocka ut, plocka
hakke, plukke, tage
ついばむ, つまむ, 啄む, 摘む
agafar, cavar, picotejar, recollir
napata, nokkiminen, poimia, pursottaminen
hakke, plukke, ta
harpicketa, pikatu, txoriak jan
birati, kljucati, pikati, čupati
земање, пикање, чукнување
kljuniti, pikati, pobirati, vzeti
hrabať, klovať, pichnúť, vyberať
birati, kljucati, pikati, uzimati
birati, kljucati, pikati, čupati
брати, викльовувати, клювати, підбирати
взимам, кълва, пипам
браць, клюваць, узяць
לקט، לחטוף، למשוך
نقر، انتقاء
نوک زدن، برداشتن، پیک زدن، چیدن
چنائی، چننا
picken in dict.cc
ترجمهها
همکاری کنید
به ما کمک کن و با افزودن ورودیهای جدید و ارزیابی موارد موجود، یک قهرمان شو. به عنوان تشکر، پس از رسیدن به امتیاز مشخصی میتوانی از این وبسایت بدون تبلیغات استفاده کنی.
|
ورود |
معانی
معانی و مترادفهای pickenقواعد صرف
قوانین دقیق برای صرف فعل