جملاتی با فعل peitschen
نمونههایی برای استفاده از صرف فعل peitschen. اینها جملات واقعی و جملاتی از پروژه Tatoeba هستند. برای هر شکل صرفشده، یک مثال جمله نمایش داده میشود. شکل فعل برجسته میشود. اگر بیش از یک جمله وجود داشته باشد، یک مثال با فعل آلمانی peitschen به صورت تصادفی انتخاب میشود. برای اینکه صرف فعل را نه تنها با مثالها بلکه با تمرین نیز یاد بگیرید، برگههای تمرین برای فعل peitschen در دسترس هستند.
زمان حال
-
گذشته ناقص
-
وجه التزامی I
-
حالت التبعیض دوم
-
امری
-
مصدر
-
وجه وصفی
-
جدول افعال قوانین
- چگونه peitschen را در زمان حال صرف میکنید؟
- چگونه peitschen را در گذشته ناقص صرف میکنید؟
- چگونه peitschen را در امری صرف میکنید؟
- چگونه peitschen را در وجه التمنی I (Konjunktiv I) صرف میکنید؟
- چگونه peitschen را در وجه التمنی دوم (Konjunktiv II) صرف میکنید؟
- چگونه peitschen را در مصدر صرف میکنید؟
- چگونه peitschen را در وجه وصفی صرف میکنید؟
- افعال در زبان آلمانی چگونه صرف میشوند؟
زمان حال گذشته ناقص امری وجه التمنی اول وجه التمنی دوم مصدر وجه وصفی
وجه خبری
جملات نمونه در حالت اخباری معلوم برای فعل peitschen
وجه التمنی (سبژونکتیو)
کاربرد وجه التمنی معلوم برای فعل peitschen
وجه شرطی دوم (würde)
شکلهای جایگزین با "würde"
امری
جملات امری معلوم برای فعل peitschen
برگههای کاری
ترجمهها
ترجمههای peitschen آلمانی
-
peitschen
whip, lash, flog, scourge
хлестать, хлестнуть, пороть, стегать, стегнуть
azotar, fustigar, flagelar, hostigar
fouetter, flageller
kırbaçlamak, kamçılamak
açoitar, chicote, chicotear, fustigar, zurzir
frustare, sferzare, frustrare, prendere a frustate, scuotere
bate, lovi
ostorral ütni
biczować, smagać, ubiczować, batożyć, chlasnąć, chlastać, chłosnąć, chłostać
μαστιγώνω, χτυπώ
aandrijven, geselen, opzwepen, slaan, striemen
bičovat, šlehat
piska
pisk
ムチで打つ, 鞭打ち
xafar
lyödä, piiskata
pisk
maldaketa
udarcem, šibati
премотување, шамар
bičati
bičovať, šibať
bičevanje, udaranje
bičevanje, udaranje
бити, плутати
бичувам, удрям с бич
біць
mencambuk
đánh roi
kamchi bilan urmoq
पीटना
鞭打
เฆี่ยน
채찍질하다
kamçı ilə vurmaq
დაშოლტვა, შოლტით ცემა
চাবুক মারা
fshikuloj
चाबुक मारणे
चाबुकले पिटाउनु
కొరడాతో కొట్టు
pātagot, pērt
சவுக்கால் அடிக்க, சவுக்கு அடிக்க
piitsutada
ծեծել
qamçî kirin
להכות
جلد
شلاق زدن
پیٹنا، کوڑے مارنا
peitschen in dict.cc
ترجمهها
همکاری کنید
به ما کمک کن و با افزودن ورودیهای جدید و ارزیابی موارد موجود، یک قهرمان شو. به عنوان تشکر، پس از رسیدن به امتیاز مشخصی میتوانی از این وبسایت بدون تبلیغات استفاده کنی.
|
ورود |
معانی
معانی و مترادفهای peitschen- ein Tier oder jemanden mit der Peitsche schlagen
- gegen, an etwas prasseln
- heftig schlagen, geißeln, patschen, flagellieren, platschen, auspeitschen
معانی مترادفها
قواعد صرف
قوانین دقیق برای صرف فعل