جملاتی با فعل zudenken 〈جمله وابسته〉
نمونههایی برای استفاده از صرف فعل zudenken. اینها جملات واقعی و جملاتی از پروژه Tatoeba هستند. برای هر شکل صرفشده، یک مثال جمله نمایش داده میشود. شکل فعل برجسته میشود. اگر بیش از یک جمله وجود داشته باشد، یک مثال با فعل آلمانی zudenken به صورت تصادفی انتخاب میشود. برای اینکه صرف فعل را نه تنها با مثالها بلکه با تمرین نیز یاد بگیرید، برگههای تمرین برای فعل zudenken در دسترس هستند.
زمان حال
-
گذشته ناقص
-
وجه التزامی I
-
حالت التبعیض دوم
-
امری
-
مصدر
-
وجه وصفی
-
Es ist oft dem einen
zugedacht
und dem andern beschert.
It is often intended for one and bestowed upon another.
-
Die Standuhr habe ich dem Florian
zugedacht
, und die Vitrine der Ursel.
I have intended the grandfather clock for Florian, and the display case for Ursel.
جدول افعال قوانین
- چگونه zudenken را در زمان حال صرف میکنید؟
- چگونه zudenken را در گذشته ناقص صرف میکنید؟
- چگونه zudenken را در امری صرف میکنید؟
- چگونه zudenken را در وجه التمنی I (Konjunktiv I) صرف میکنید؟
- چگونه zudenken را در وجه التمنی دوم (Konjunktiv II) صرف میکنید؟
- چگونه zudenken را در مصدر صرف میکنید؟
- چگونه zudenken را در وجه وصفی صرف میکنید؟
- افعال در زبان آلمانی چگونه صرف میشوند؟
زمان حال گذشته ناقص امری وجه التمنی اول وجه التمنی دوم مصدر وجه وصفی
وجه خبری
جملات نمونه در حالت اخباری معلوم برای فعل zudenken
وجه التمنی (سبژونکتیو)
کاربرد وجه التمنی معلوم برای فعل zudenken
وجه شرطی دوم (würde)
شکلهای جایگزین با "würde"
امری
جملات امری معلوم برای فعل zudenken
برگههای کاری
ترجمهها
ترجمههای zudenken آلمانی
-
zudenken
intend for, consider, envision
предусмотреть
asignar, destinar, planear
prévoir
tahsis etmek
destinar a, destinar, planejar
destinare, destinare a, riservare, prevedere
planifica
tervezni
planować, przewidywać
προορίζω, σχεδιάζω
voorzien
plánovat, předpokládat
planera, tänka på
planlægge
考慮する, 計画する
preveure
suunnitella
planlegge
pentsatu, planteatu
planirati
планирање
predvideti
plánovať
planirati, predvidjeti
planirati, predvidjeti
передбачати, планувати
предвиждам
намервацца, планаваць
mencadangkan, mewariskan
dự định giao cho, để lại
ajratmoq, merosga qoldirmoq
निर्धारित करना, विरासत में छोड़ना
打算给, 预留给
มอบให้, สงวนไว้ให้
유증하다, 지정하다
mirasa vermək, təyin etmək
განკუთვნა, მემკვიდრეობით დატოვება
উত্তরাধিকার হিসেবে ছেড়ে দেওয়া, নির্ধারণ করা
lënë në trashëgimi, parashikoj
नियोजित करणे, वारसामध्ये सोडणे
उत्तराधिकारमा छोड्नु, तोकिनु
వారసత్వంగా వదిలివేయడం, సోంపడం
atstāt mantojumā, paredzēt
ஒதுக்கி வைக்க, மரபாக விடு
ette näha, pärandina jätta
ժառանգաբար թողնել, նախատեսել
miras dan, veqetandin
לתכנן
تخطيط
برنامهریزی کردن
منصوبہ بندی
zudenken in dict.cc
ترجمهها
همکاری کنید
به ما کمک کن و با افزودن ورودیهای جدید و ارزیابی موارد موجود، یک قهرمان شو. به عنوان تشکر، پس از رسیدن به امتیاز مشخصی میتوانی از این وبسایت بدون تبلیغات استفاده کنی.
|
ورود |
معانی
معانی و مترادفهای zudenkenقواعد صرف
قوانین دقیق برای صرف فعل