جملاتی با فعل zinken 〈جمله وابسته〉
نمونههایی برای استفاده از صرف فعل zinken. اینها جملات واقعی و جملاتی از پروژه Tatoeba هستند. برای هر شکل صرفشده، یک مثال جمله نمایش داده میشود. شکل فعل برجسته میشود. اگر بیش از یک جمله وجود داشته باشد، یک مثال با فعل آلمانی zinken به صورت تصادفی انتخاب میشود. برای اینکه صرف فعل را نه تنها با مثالها بلکه با تمرین نیز یاد بگیرید، برگههای تمرین برای فعل zinken در دسترس هستند.
زمان حال
-
گذشته ناقص
-
وجه التزامی I
-
حالت التبعیض دوم
-
امری
-
مصدر
-
وجه وصفی
جدول افعال قوانین
- چگونه zinken را در زمان حال صرف میکنید؟
- چگونه zinken را در گذشته ناقص صرف میکنید؟
- چگونه zinken را در امری صرف میکنید؟
- چگونه zinken را در وجه التمنی I (Konjunktiv I) صرف میکنید؟
- چگونه zinken را در وجه التمنی دوم (Konjunktiv II) صرف میکنید؟
- چگونه zinken را در مصدر صرف میکنید؟
- چگونه zinken را در وجه وصفی صرف میکنید؟
- افعال در زبان آلمانی چگونه صرف میشوند؟
زمان حال گذشته ناقص امری وجه التمنی اول وجه التمنی دوم مصدر وجه وصفی
وجه خبری
جملات نمونه در حالت اخباری معلوم برای فعل zinken
وجه التمنی (سبژونکتیو)
کاربرد وجه التمنی معلوم برای فعل zinken
وجه شرطی دوم (würde)
شکلهای جایگزین با "würde"
امری
جملات امری معلوم برای فعل zinken
برگههای کاری
ترجمهها
ترجمههای zinken آلمانی
-
zinken
mark, cheat, cog, disclose, dovetail
жульничать
hacer trampas, marcar
biseauter, piper, tricher
hile yapmak
marcar, trapacear
imbrogliare, segnare
trișa
csalás
oszukiwać, sypać, sypnąć
μαρκάρω, σημαδεύω
bedrog, merken, vals spel, verlinken, verloenen, verraden
označovat, označovatčit, podvádět
fuska, märka
mærke, snyde
不正行為をする
fer trampes
huijata
fuske
iruzur
varati
лажи
prevarati
podvádzať
varati
varati
обманювати, шулювати
измамвам, фалшифицирам
падманваць
menandai kartu, mengatur permainan kartu
gian lận bài, đánh dấu bài
kartada firibgarlik qilmoq, kartalarni belgilamoq
ताश में धांधली करना, पत्तों पर निशान लगाना
做牌, 在牌局作弊
ทำเครื่องหมายไพ่, โกงไพ่
카드에 표시하다, 카드판을 조작하다
kartda fırıldaq etmək, kartları nişanlamaq
ბანქოს თამაშის ჩაწყობა, კარტების მონიშვნა
তাস চিহ্নিত করা, তাসে জালিয়াতি করা
mashtroj në letra, shënoj letrat
पत्ते चिन्हांकित करणे, पत्त्यांच्या खेळात फसवणूक करणे
तासमा चिन्ह लगाउनु, তাসमा ধाँधली गर्नु
కార్డుల ఆటలో మోసం చేయు, కార్డులకు గుర్తు పెట్టు
iezīmēt kārtis, krāpties kārtīs
கார்டுகளில் குறி போடுதல், பட்டையாட்டில் மோசடி செய்தல்
kaardimängus sohki tegema, kaarte märgistama
քարտախաղում խարդախություն անել, քարտերը նշել
kartan nîşan kirin, li karta firîb kirin
רמאות
غش
تقلب کردن
دھوکہ دینا
zinken in dict.cc
ترجمهها
همکاری کنید
به ما کمک کن و با افزودن ورودیهای جدید و ارزیابی موارد موجود، یک قهرمان شو. به عنوان تشکر، پس از رسیدن به امتیاز مشخصی میتوانی از این وبسایت بدون تبلیغات استفاده کنی.
|
ورود |
معانی
معانی و مترادفهای zinkenقواعد صرف
قوانین دقیق برای صرف فعل