جملاتی با فعل vegetieren ⟨جمله وابسته⟩

نمونه‌هایی برای استفاده از صرف فعل vegetieren. این‌ها جملات واقعی و جملاتی از پروژه Tatoeba هستند. برای هر شکل صرف‌شده، یک مثال جمله نمایش داده می‌شود. شکل فعل برجسته می‌شود. اگر بیش از یک جمله وجود داشته باشد، یک مثال با فعل آلمانی vegetieren به صورت تصادفی انتخاب می‌شود. برای اینکه صرف فعل را نه تنها با مثال‌ها بلکه با تمرین نیز یاد بگیرید، برگه‌های تمرین برای فعل vegetieren در دسترس هستند.

ترجمه‌ها

ترجمه‌های vegetieren آلمانی


آلمانی vegetieren
انگلیسی vegetate, exist
روسی вегетировать, жить на низком уровне, прозябать, расти
اسپانیایی vegetar, vivir miserablemente
فرانسوی végéter, vivoter
ترکی hayatta kalmak, sıradan yaşamak
پرتغالی vegetar, viver miseravelmente
ایتالیایی vegetare
رومانی vegeta
مجاری teng, vegetál, vegetálni, élni
لهستانی wegetować, żyć na niskim poziomie
یونانی ζω σε χαμηλό επίπεδο, υποβιβασμένος, φυτοζωώ
هلندی vegeteren
چکی vegetovat, přežívat, živořit
سوئدی vegetera
دانمارکی vegetere
ژاپنی 低い生活水準, 生きる
کاتالان vegetar
فنلاندی elää vaatimattomasti, vegetoida
نروژی overleve, vegetere
باسکی bizitzeko
صربی vegetirati
مقدونی вегетирање, живеење во лоши услови
اسلوونیایی vegetirati, živeti na nizki ravni
اسلواکی vegetovať, žiť na nízkej úrovni
بوسنیایی vegetirati, živjeti na niskom nivou
کرواتی vegetirati, živjeti na niskoj razini
اوکراینی вегетувати, існувати
بلغاری вегетиране, живеене на ниско ниво
بلاروسی вегетараваць, жыць на нізкім узроўні
اندونزیایی hidup dalam kemiskinan
ویتنامی sống nghèo khó, sống trong cảnh nghèo khó
ازبکی kam darajada yashash, kam yashamoq
هندی गरीबी में जीवन यापन करना, गरीबी में रहना
چینی 在贫困中生活
تایلندی อยู่ในความยากจน, อาศัยอยู่ในความยากจน
کره‌ای 궁핍하게 살다, 빈곤 속에서 살다
آذربایجانی yoksulluqda yaşamaq, yoxsulluq içində yaşamaq
گرجی სიღარიბეში ცხოვრება
بنگالی দারিদ্র্যে জীবনযাপন, দারিদ্র্যে বসবাস
آلبانیایی jetosh në varfëri
مراتی गरीबीमध्ये जगणे
نپالی गरीबीमा बस्न, गरीबीमा बाँच्न
تلگو కష్టాల్లో జీవించడం
لتونیایی dzīvot nabadzībā, nabadzīgi dzīvot
تامیلی வறுமையில் வாழுதல்
استونیایی vaesuses elama
ارمنی աղքատորեն ապրել
کردی fukarî de dijîn, ji fukarî dijîn
عبریלְחַיוֹת בְּרָמָה נִמְכָּה
عربیالعيش في مستوى منخفض، تعيش
فارسیزندگی کردن در سطح پایین
اردوبے مقصد زندگی گزارنا، سست زندگی گزارنا

vegetieren in dict.cc


ترجمه‌ها 

همکاری کنید


به ما کمک کن و با افزودن ورودی‌های جدید و ارزیابی موارد موجود، یک قهرمان شو. به عنوان تشکر، پس از رسیدن به امتیاز مشخصی می‌توانی از این وب‌سایت بدون تبلیغات استفاده کنی.



ورود

همه قهرمانان 

معانی

معانی و مترادف‌های vegetieren

  • auf einer niedrigen Stufe (der Lebensqualität) leben
  • kümmerlich dahinleben, kärglich leben, kümmerlich leben, existieren, (sein) Leben fristen, leben

vegetieren in openthesaurus.de

معانی  مترادف‌ها 

قواعد صرف

قوانین دقیق برای صرف فعل

نظرات



ورود

* برخی از مترادف‌ها از OpenThesaurus (openthesaurus.de) گرفته شده‌اند و ممکن است بعداً تغییر یافته باشند. آن‌ها تحت مجوز CC-BY-SA 4.0 (creativecommons.org/licenses/by-sa/4.0) به صورت رایگان در دسترس هستند: vegetieren

* تعاریف تا حدی از ویکی‌واژه (de.wiktionary.org) گرفته شده‌اند و ممکن است بعداً تغییر کرده باشند. آن‌ها تحت مجوز CC-BY-SA 3.0 (creativecommons.org/licenses/by-sa/3.0) به صورت رایگان در دسترس هستند: 752746