جملاتی با فعل uniformieren ⟨جمله وابسته⟩

نمونه‌هایی برای استفاده از صرف فعل uniformieren. این‌ها جملات واقعی و جملاتی از پروژه Tatoeba هستند. برای هر شکل صرف‌شده، یک مثال جمله نمایش داده می‌شود. شکل فعل برجسته می‌شود. اگر بیش از یک جمله وجود داشته باشد، یک مثال با فعل آلمانی uniformieren به صورت تصادفی انتخاب می‌شود. برای اینکه صرف فعل را نه تنها با مثال‌ها بلکه با تمرین نیز یاد بگیرید، برگه‌های تمرین برای فعل uniformieren در دسترس هستند.

Werbung ausblenden

وجه خبری

جملات نمونه در حالت اخباری معلوم برای فعل uniformieren

وجه التمنی (سبژونکتیو)

کاربرد وجه التمنی معلوم برای فعل uniformieren

وجه شرطی دوم (würde)

شکل‌های جایگزین با "würde"

امری

جملات امری معلوم برای فعل uniformieren

ترجمه‌ها

ترجمه‌های uniformieren آلمانی

آلمانی uniformieren
انگلیسی uniform, make uniform, standardize
روسی привести к единству, унифицировать
اسپانیایی uniformar, homogeneizar, uniformarse
فرانسوی uniformiser
ترکی birleştirmek, standartlaştırmak
پرتغالی padronizar, uniformizar
ایتالیایی uniformare, fornire di uniforme, mettere in divisa, standardizzare, unificare
رومانی standardiza, uniformiza
مجاری egységesít
لهستانی mundurować, standaryzować, ujednolicić
یونانی ομοιογενής, ομοιομορφία
هلندی eenvormig maken, uniformeren, in uniform kleden
چکی sjednotit, uniformizovat
سوئدی enhetliggöra, standardisera
دانمارکی ensarte, uniformere
ژاپنی 均一化する, 統一する
کاتالان uniformitzar
فنلاندی yhdistelemään, yhtenäistää
نروژی ensarte, standardisere
باسکی uniformatu
صربی standardizovati, ujednačiti
مقدونی еднаквување, стандардизација
اسلوونیایی enotno oblikovati, standardizirati
اسلواکی uniformizovať, zjednotiť
بوسنیایی standardizovati, ujednačiti
کرواتی standardizirati, ujednačiti
اوکراینی уніфікація, уніфікувати
بلغاری стандартизирам, унифицирам
بلاروسی уніфікаваць
اندونزیایی menyamakan, standarkan
ویتنامی chuẩn hóa, đồng nhất hóa
ازبکی bir xil qilish
هندی एकरूप बनाना
چینی 标准化, 统一
تایلندی ทำให้เป็นมาตรฐาน, ทำให้เป็นเอกภาพ
کره‌ای 균일화하다
آذربایجانی standartlaşdırmaq, uniformlaşdırmaq
گرجی სტანდარტიზება
بنگالی একরূপ করা
آلبانیایی standardizoj, uniformizoj
مراتی एकसार बनवणे
نپالی एकरूप बनाउने
تلگو సమానपరచడం
لتونیایی vienādot
تامیلی ஒற்றுமைப்படுத்து
استونیایی standardiseerima, ühtlustada
ارمنی համաչափեցնել
کردی lihevkirin
عبریאחיד
عربیموحد، موحد الشكل
فارسیهماهنگ کردن، یکسان کردن
اردوہم رنگ کرنا، یکساں بنانا

uniformieren in dict.cc

ترجمه‌ها 

همکاری کنید

به ما کمک کن و با افزودن ورودی‌های جدید و ارزیابی موارد موجود، یک قهرمان شو. به عنوان تشکر، پس از رسیدن به امتیاز مشخصی می‌توانی از این وب‌سایت بدون تبلیغات استفاده کنی.



 		ورود

همه قهرمانان 

معانی

معانی و مترادف‌های uniformieren
  • einheitlich und gleichförmig gestalten
uniformieren in openthesaurus.de
معانی  مترادف‌ها 

قواعد صرف

قوانین دقیق برای صرف فعل

نظرات


ورود