جملاتی با فعل nebeneinandersitzen ⟨جمله وابسته⟩

نمونه‌هایی برای استفاده از صرف فعل nebeneinandersitzen. این‌ها جملات واقعی و جملاتی از پروژه Tatoeba هستند. برای هر شکل صرف‌شده، یک مثال جمله نمایش داده می‌شود. شکل فعل برجسته می‌شود. اگر بیش از یک جمله وجود داشته باشد، یک مثال با فعل آلمانی nebeneinandersitzen به صورت تصادفی انتخاب می‌شود. برای اینکه صرف فعل را نه تنها با مثال‌ها بلکه با تمرین نیز یاد بگیرید، برگه‌های تمرین برای فعل nebeneinandersitzen در دسترس هستند.

وجه خبری

جملات نمونه در حالت اخباری معلوم برای فعل nebeneinandersitzen


  • Tom und Maria sitzen im Bus oft nebeneinander . 
    انگلیسی Tom and Mary often sit next to each other on the bus.

 جدول افعال

وجه التمنی (سبژونکتیو)

کاربرد وجه التمنی معلوم برای فعل nebeneinandersitzen

وجه شرطی دوم (würde)

شکل‌های جایگزین با "würde"

امری

جملات امری معلوم برای فعل nebeneinandersitzen

ترجمه‌ها

ترجمه‌های nebeneinandersitzen آلمانی


آلمانی nebeneinandersitzen
انگلیسی sit side by side
روسی сидеть рядом
اسپانیایی sentarse al lado, sentarse juntos
فرانسوی être côte à côte
ترکی yan yana oturmak
پرتغالی sentar lado a lado
ایتالیایی sedere affianco
رومانی sta unul lângă altul
مجاری egymás mellett ülni
لهستانی siedzieć obok siebie
یونانی καθίσω δίπλα
هلندی naast elkaar zitten
چکی sedět vedle
سوئدی sitta bredvid
دانمارکی sidde ved siden af
ژاپنی 隣に座る
کاتالان seure al costat
فنلاندی vierekkäin istuminen
نروژی sitte ved siden av
باسکی b side
صربی sedeći pored
مقدونی седат покрај
اسلوونیایی sedežeti ob
اسلواکی sedieť vedľa seba
بوسنیایی sjediti zajedno
کرواتی sjediti jedan pored drugog
اوکراینی сидіти поруч
بلغاری седя до
بلاروسی сесці побач
اندونزیایی duduk bersebelahan, duduk di samping
ویتنامی ngồi cạnh nhau, ngồi sát nhau
ازبکی yonma-yon o'tirmoq
هندی पास बैठना, बगल में बैठना
چینی 坐在旁边, 并排坐
تایلندی นั่งข้างกัน, นั่งเคียงข้าง
کره‌ای 나란히 앉다, 옆에 앉다
آذربایجانی yan-yan oturmaq, yanında oturmaq
گرجی გვერდზე დაჯდომა, გვერდიგვერდ ჯდომა
بنگالی কাছাকাছি বসা, পাশে বসা
آلبانیایی ulur pranë, ulur pranë njëri-tjetrit
مراتی जवळ बसणे, शेजारी बसणे
نپالی छेउछाउ बस्नु, छेउमा बस्नु
تلگو పక్కకు కూర్చోవడం, పక్కన కూర్చోవడం
لتونیایی sēdēt blakus
تامیلی பக்கத்தில் உட்கார, பக்கமாக உட்கார
استونیایی istuma kõrvuti
ارمنی կողք-կողքի նստել, կողքին նստել
کردی li hev rûniştin
عبریיושבים זה לצד זה
عربیالجلوس بجانب
فارسینشستن کنار هم
اردوپہلو بہ پہلو بیٹھنا

nebeneinandersitzen in dict.cc


ترجمه‌ها 

همکاری کنید


به ما کمک کن و با افزودن ورودی‌های جدید و ارزیابی موارد موجود، یک قهرمان شو. به عنوان تشکر، پس از رسیدن به امتیاز مشخصی می‌توانی از این وب‌سایت بدون تبلیغات استفاده کنی.



ورود

همه قهرمانان 

معانی

معانی و مترادف‌های nebeneinandersitzen

  • einer, eine neben dem, der anderen sitzen, beieinandersitzen, beisammensitzen, zusammensitzen

nebeneinandersitzen in openthesaurus.de

معانی  مترادف‌ها 

قواعد صرف

قوانین دقیق برای صرف فعل

نظرات



ورود

* تعاریف تا حدی از ویکی‌واژه (de.wiktionary.org) گرفته شده‌اند و ممکن است بعداً تغییر کرده باشند. آن‌ها تحت مجوز CC-BY-SA 3.0 (creativecommons.org/licenses/by-sa/3.0) به صورت رایگان در دسترس هستند: 909679

* جملات Tatoeba (tatoeba.org) تحت مجوز CC BY 2.0 FR (creativecommons.org/licenses/by/2.0/fr/) به صورت رایگان در دسترس هستند. برخی از آن‌ها تغییر یافته‌اند. نویسندگان جملات را می‌توانید از طریق این لینک‌ها پیدا کنید: 2419099