جملاتی با فعل herbeiholen ⟨جمله وابسته⟩

نمونه‌هایی برای استفاده از صرف فعل herbeiholen. این‌ها جملات واقعی و جملاتی از پروژه Tatoeba هستند. برای هر شکل صرف‌شده، یک مثال جمله نمایش داده می‌شود. شکل فعل برجسته می‌شود. اگر بیش از یک جمله وجود داشته باشد، یک مثال با فعل آلمانی herbeiholen به صورت تصادفی انتخاب می‌شود. برای اینکه صرف فعل را نه تنها با مثال‌ها بلکه با تمرین نیز یاد بگیرید، برگه‌های تمرین برای فعل herbeiholen در دسترس هستند.

وجه خبری

جملات نمونه در حالت اخباری معلوم برای فعل herbeiholen


  • Der Arzt, den Ernst unbedingt hatte rufen müssen, holte umgehend eine Hebamme herbei . 
    انگلیسی The doctor that Ernst absolutely had to call immediately summoned a midwife.

 جدول افعال

وجه التمنی (سبژونکتیو)

کاربرد وجه التمنی معلوم برای فعل herbeiholen

وجه شرطی دوم (würde)

شکل‌های جایگزین با "würde"

امری

جملات امری معلوم برای فعل herbeiholen

ترجمه‌ها

ترجمه‌های herbeiholen آلمانی


آلمانی herbeiholen
انگلیسی fetch, bring over
روسی достать, привести
اسپانیایی traer
فرانسوی aller chercher, aller prendre, faire venir, rapporter
ترکی getirmek, yaklaştırmak
پرتغالی trazer, chamar, ir buscar
ایتالیایی andare a prendere, portare da lontano, riportare
رومانی aduce
مجاری elhozni
لهستانی przywołać, sprowadzać, sprowadzić, wezwać, wzywać
یونانی φέρνω από μακριά
هلندی bijhalen, halen
چکی docházet pro, docházetjít pro, přinést, přivést
سوئدی hämta
دانمارکی hente
ژاپنی 呼ぶ, 引き寄せる
کاتالان acostar, portar
فنلاندی tuoda lähelle
نروژی hente
باسکی ekarri
صربی doneti, dovesti
مقدونی донесување
اسلوونیایی pripeljati
اسلواکی priviť, získať
بوسنیایی donijeti, dovesti
کرواتی donijeti, dovesti
اوکراینی достати, принести
بلغاری донасям, привеждам
بلاروسی прывезці
اندونزیایی mengambil, menjemput
ویتنامی mang về, đem về
ازبکی olib kelmoq
هندی लाकर लाना, लाना
چینی 接来
تایلندی นำมา, พามา
کره‌ای 데려오다, 불러오다
آذربایجانی gətirmək
گرجی მოიყვანე
بنگالی আনা, লিয়ে আনা
آلبانیایی sjell
مراتی आणणे, उचलून आणणे
نپالی ल्याउन
تلگو తీసుకుని రావడం
لتونیایی atnest
تامیلی கொண்டு வருதல்
استونیایی tuua
ارمنی բերել
کردی girtin
عبریלהביא
عربیأحضر، إحضار، جلب
فارسیآوردن
اردوبلانا، لانا

herbeiholen in dict.cc


ترجمه‌ها 

همکاری کنید


به ما کمک کن و با افزودن ورودی‌های جدید و ارزیابی موارد موجود، یک قهرمان شو. به عنوان تشکر، پس از رسیدن به امتیاز مشخصی می‌توانی از این وب‌سایت بدون تبلیغات استفاده کنی.



ورود

همه قهرمانان 

معانی

معانی و مترادف‌های herbeiholen

  • heranholen von einem entfernten Ort, anschleppen, beibringen, herbeischaffen, vermitteln, beschaffen

herbeiholen in openthesaurus.de

معانی  مترادف‌ها 

قواعد صرف

قوانین دقیق برای صرف فعل

نظرات



ورود

* برخی از مترادف‌ها از OpenThesaurus (openthesaurus.de) گرفته شده‌اند و ممکن است بعداً تغییر یافته باشند. آن‌ها تحت مجوز CC-BY-SA 4.0 (creativecommons.org/licenses/by-sa/4.0) به صورت رایگان در دسترس هستند: herbeiholen

* جملات ویکشِنری (de.wiktionary.org) تحت مجوز CC BY-SA 3.0 (creativecommons.org/licenses/by-sa/3.0/deed.de) به صورت رایگان در دسترس هستند. برخی از آن‌ها تغییر یافته‌اند. نویسندگان جملات را می‌توانید از طریق لینک‌های زیر مشاهده کنید: 98106