جملاتی با فعل floppen (hat) 〈جمله وابسته〉
نمونههایی برای استفاده از صرف فعل floppen. اینها جملات واقعی و جملاتی از پروژه Tatoeba هستند. برای هر شکل صرفشده، یک مثال جمله نمایش داده میشود. شکل فعل برجسته میشود. اگر بیش از یک جمله وجود داشته باشد، یک مثال با فعل آلمانی floppen (hat) به صورت تصادفی انتخاب میشود. برای اینکه صرف فعل را نه تنها با مثالها بلکه با تمرین نیز یاد بگیرید، برگههای تمرین برای فعل floppen در دسترس هستند.
زمان حال
-
گذشته ناقص
-
وجه التزامی I
-
حالت التبعیض دوم
-
امری
-
مصدر
-
وجه وصفی
-
جدول افعال قوانین
- چگونه floppen را در زمان حال صرف میکنید؟
- چگونه floppen را در گذشته ناقص صرف میکنید؟
- چگونه floppen را در امری صرف میکنید؟
- چگونه floppen را در وجه التمنی I (Konjunktiv I) صرف میکنید؟
- چگونه floppen را در وجه التمنی دوم (Konjunktiv II) صرف میکنید؟
- چگونه floppen را در مصدر صرف میکنید؟
- چگونه floppen را در وجه وصفی صرف میکنید؟
- افعال در زبان آلمانی چگونه صرف میشوند؟
زمان حال گذشته ناقص امری وجه التمنی اول وجه التمنی دوم مصدر وجه وصفی
وجه خبری
جملات نمونه در حالت اخباری معلوم برای فعل floppen (hat)
وجه التمنی (سبژونکتیو)
کاربرد وجه التمنی معلوم برای فعل floppen (hat)
وجه شرطی دوم (würde)
شکلهای جایگزین با "würde"
امری
جملات امری معلوم برای فعل floppen (hat)
برگههای کاری
ترجمهها
ترجمههای floppen (hat) آلمانی
-
floppen (hat)
flop, fail, bomb
неудача, провалиться, флоп
fracasar, fallar, no tener éxito, ser un fracaso
flop, flopper, échouer
başarısız olmak, başarısızlık
falhar, fracassar
fallire, andare male, flop
eșua, flop, nu avea succes
fosszárral ugrani, sikertelen
flop, nie powieść się, nie udać się
αποτυγχάνω, αποτυχία, φλοπ
falen, flop, mislukken
flop, neuspět, neúspěch
floppa, gå dåligt, misslyckas
fejle, flop, mislykkes
うまくいかない, フォスバリー・フロップ, 失敗する
fallar, flop, fracassar
flopata, epäonnistua
feile, floppe, mislykkes
flop, porrot egin
flopirati, ne uspeti, neuspeh, propasti
неуспех, флоп
flop, ne uspeti, propadati
flop, neuspech, zlyhať
flop, neuspjeti, propasti
flop, ne uspjeti, propasti
не мати успіху, провалитися, фліп
неуспех, провалям се, флоп
не мець поспеху, падвесці, фосбуры-флоп
gagal, melakukan Fosbury Flop
thất bại
Fosbury flopini bajarish, muvaffaqiyatsiz bo‘lish
नाकाम होना, फॉस्बरी फ्लॉप करना
失败
ล้มเหลว
실패하다, 포스버리 플롭하다
Fosbury flopunu yerinə yetirmək, uğursuz olmaq
ফসবারি ফ্লপ করা, ব্যর্থ হওয়া
dështoj, zbat Fosbury Flop
अपयश होणे, फॉस्बरी फ्लॉप करणे
असफल हुनु
విఫలమవడం
izpildīt Fosbury flop, neizdoties
தோல்வி பெறுதல்
ebaõnnestuda
չհաջողվել
Fosbury flopê kirin, başarısız olmak
לכשל، להיכשל، ליפול
سقوط، فشل، يفشل
شکست خوردن، فروپاشی، ناموفق بودن
فوسبری فلاپ، ناکام ہونا، ناکامی
floppen (hat) in dict.cc
ترجمهها
همکاری کنید
به ما کمک کن و با افزودن ورودیهای جدید و ارزیابی موارد موجود، یک قهرمان شو. به عنوان تشکر، پس از رسیدن به امتیاز مشخصی میتوانی از این وبسایت بدون تبلیغات استفاده کنی.
|
|
ورود |
معانی
معانی و مترادفهای floppen (hat)- keinen Erfolg bringen
- [Sport, Fachsprache] einen Fosbury-Flop vollführen
- schlecht abschneiden, ein Flop sein, missglücken, versagen, nicht ankommen (bei), schieflaufen
معانی مترادفها
قواعد صرف
قوانین دقیق برای صرف فعل