جملاتی با فعل floppen (hat) ⟨جمله وابسته⟩

نمونه‌هایی برای استفاده از صرف فعل floppen. این‌ها جملات واقعی و جملاتی از پروژه Tatoeba هستند. برای هر شکل صرف‌شده، یک مثال جمله نمایش داده می‌شود. شکل فعل برجسته می‌شود. اگر بیش از یک جمله وجود داشته باشد، یک مثال با فعل آلمانی floppen (hat) به صورت تصادفی انتخاب می‌شود. برای اینکه صرف فعل را نه تنها با مثال‌ها بلکه با تمرین نیز یاد بگیرید، برگه‌های تمرین برای فعل floppen در دسترس هستند.

haben
floppen
sein
floppen

ترجمه‌ها

ترجمه‌های floppen (hat) آلمانی


آلمانی floppen (hat)
انگلیسی flop, fail, bomb
روسی неудача, провалиться, флоп
اسپانیایی fracasar, fallar, no tener éxito, ser un fracaso
فرانسوی flop, flopper, échouer
ترکی başarısız olmak, başarısızlık
پرتغالی falhar, fracassar
ایتالیایی fallire, andare male, flop
رومانی eșua, flop, nu avea succes
مجاری fosszárral ugrani, sikertelen
لهستانی flop, nie powieść się, nie udać się
یونانی αποτυγχάνω, αποτυχία, φλοπ
هلندی falen, flop, mislukken
چکی flop, neuspět, neúspěch
سوئدی floppa, gå dåligt, misslyckas
دانمارکی fejle, flop, mislykkes
ژاپنی うまくいかない, フォスバリー・フロップ, 失敗する
کاتالان fallar, flop, fracassar
فنلاندی flopata, epäonnistua
نروژی feile, floppe, mislykkes
باسکی flop, porrot egin
صربی flopirati, ne uspeti, neuspeh, propasti
مقدونی неуспех, флоп
اسلوونیایی flop, ne uspeti, propadati
اسلواکی flop, neuspech, zlyhať
بوسنیایی flop, neuspjeti, propasti
کرواتی flop, ne uspjeti, propasti
اوکراینی не мати успіху, провалитися, фліп
بلغاری неуспех, провалям се, флоп
بلاروسی не мець поспеху, падвесці, фосбуры-флоп
اندونزیایی gagal, melakukan Fosbury Flop
ویتنامی thất bại
ازبکی Fosbury flopini bajarish, muvaffaqiyatsiz bo‘lish
هندی नाकाम होना, फॉस्बरी फ्लॉप करना
چینی 失败
تایلندی ล้มเหลว
کره‌ای 실패하다, 포스버리 플롭하다
آذربایجانی Fosbury flopunu yerinə yetirmək, uğursuz olmaq
بنگالی ফসবারি ফ্লপ করা, ব্যর্থ হওয়া
آلبانیایی dështoj, zbat Fosbury Flop
مراتی अपयश होणे, फॉस्बरी फ्लॉप करणे
نپالی असफल हुनु
تلگو విఫలమవడం
لتونیایی izpildīt Fosbury flop, neizdoties
تامیلی தோல்வி பெறுதல்
استونیایی ebaõnnestuda
ارمنی չհաջողվել
کردی Fosbury flopê kirin, başarısız olmak
عبریלכשל، להיכשל، ליפול
عربیسقوط، فشل، يفشل
فارسیشکست خوردن، فروپاشی، ناموفق بودن
اردوفوسبری فلاپ، ناکام ہونا، ناکامی

floppen (hat) in dict.cc


ترجمه‌ها 

همکاری کنید


به ما کمک کن و با افزودن ورودی‌های جدید و ارزیابی موارد موجود، یک قهرمان شو. به عنوان تشکر، پس از رسیدن به امتیاز مشخصی می‌توانی از این وب‌سایت بدون تبلیغات استفاده کنی.



ورود

همه قهرمانان 

معانی

معانی و مترادف‌های floppen (hat)

  • keinen Erfolg bringen
  • [Sport, Fachsprache] einen Fosbury-Flop vollführen
  • schlecht abschneiden, ein Flop sein, missglücken, versagen, nicht ankommen (bei), schieflaufen

floppen (hat) in openthesaurus.de

معانی  مترادف‌ها 

قواعد صرف

قوانین دقیق برای صرف فعل

نظرات



ورود

* تعاریف تا حدی از ویکی‌واژه (de.wiktionary.org) گرفته شده‌اند و ممکن است بعداً تغییر کرده باشند. آن‌ها تحت مجوز CC-BY-SA 3.0 (creativecommons.org/licenses/by-sa/3.0) به صورت رایگان در دسترس هستند: 799808, 799808

* برخی از مترادف‌ها از OpenThesaurus (openthesaurus.de) گرفته شده‌اند و ممکن است بعداً تغییر یافته باشند. آن‌ها تحت مجوز CC-BY-SA 4.0 (creativecommons.org/licenses/by-sa/4.0) به صورت رایگان در دسترس هستند: floppen