جملاتی با فعل erdichten ⟨جمله وابسته⟩

نمونه‌هایی برای استفاده از صرف فعل erdichten. این‌ها جملات واقعی و جملاتی از پروژه Tatoeba هستند. برای هر شکل صرف‌شده، یک مثال جمله نمایش داده می‌شود. شکل فعل برجسته می‌شود. اگر بیش از یک جمله وجود داشته باشد، یک مثال با فعل آلمانی erdichten به صورت تصادفی انتخاب می‌شود. برای اینکه صرف فعل را نه تنها با مثال‌ها بلکه با تمرین نیز یاد بگیرید، برگه‌های تمرین برای فعل erdichten در دسترس هستند.

وجه خبری

جملات نمونه در حالت اخباری معلوم برای فعل erdichten


  • Er erdichtete süße Worte, die er ihr zuflüsterte. 
    انگلیسی He invented sweet words that he whispered to her.

 جدول افعال

وجه التمنی (سبژونکتیو)

کاربرد وجه التمنی معلوم برای فعل erdichten

وجه شرطی دوم (würde)

شکل‌های جایگزین با "würde"

امری

جملات امری معلوم برای فعل erdichten

ترجمه‌ها

ترجمه‌های erdichten آلمانی


آلمانی erdichten
انگلیسی invent, fabricate, falsify
روسی выдумывать, выдумать, придумывать
اسپانیایی inventar, fabricar, fingir, imaginar
فرانسوی inventer, falsifier
ترکی icat etmek, uydurmak, düzmek
پرتغالی inventar, fingir
ایتالیایی inventare, escogitare, fingere, immaginare
رومانی afirma, inventa
مجاری kitalál, költ, állít
لهستانی fikcja, wymyślać, zmyślać, zmyślić
یونانی εφεύρω, κατασκευάζω
هلندی verzinnen, fingeren
چکی vymyslet, vytvářet
سوئدی hitta på, påhitt, uppdikta, uppfinna
دانمارکی opdigt, opdigte
ژاپنی 捏造, 虚構
کاتالان falsificar, inventar
فنلاندی keksiä, valehdella
نروژی dikte, oppdiktning
باسکی asmatu, irudikatu
صربی izmišljati, lažirati
مقدونی измислување, фабрикување
اسلوونیایی izmišljevati, pripovedovati
اسلواکی fabulovať, vymyslieť
بوسنیایی izmišljati, lažirati
کرواتی izmišljati, lažirati
اوکراینی вигадувати, створювати
بلغاری измислям, фантазия
بلاروسی выдумваць, фантазія
اندونزیایی mengada-adakan, mengarang
ویتنامی bịa đặt, ngụy tạo
ازبکی to‘qimoq, uydirmoq
هندی गढ़ना
چینی 捏造, 编造
تایلندی กุ, กุเรื่อง
کره‌ای 날조하다, 지어내다
آذربایجانی saxtalaşdırmaq, uydurmaq
گرجی გამოგონება, მოიგონება
بنگالی বানোয়াট করা, মনগড়া করা
آلبانیایی sajoj, trilloj
مراتی खोटे रचणे, मनगढंत करणे
نپالی घडाउनु, मनगढन्त बनाउनु
تلگو అబద్ధం కల్పించు, కట్టుకథ కట్టు
لتونیایی izdomāt, safabricēt
تامیلی புனைய
استونیایی fabritseerima, välja mõtlema
ارمنی կեղծել, հորինել
کردی derew çêkirin, dûrxistin
عبریלְהַבִּיא לְיָד، לְהַמצִיא
عربیاختلاق، تلفيق
فارسیاختراع کردن، ساختن
اردواختراع کرنا، جھوٹا دعویٰ کرنا

erdichten in dict.cc


ترجمه‌ها 

همکاری کنید


به ما کمک کن و با افزودن ورودی‌های جدید و ارزیابی موارد موجود، یک قهرمان شو. به عنوان تشکر، پس از رسیدن به امتیاز مشخصی می‌توانی از این وب‌سایت بدون تبلیغات استفاده کنی.



ورود

همه قهرمانان 

معانی

معانی و مترادف‌های erdichten

  • etwas frei erfinden, etwas behaupten, das nicht auf Wahrheit oder Fakten beruht, aushecken, türken, ausspinnen, erlügen, erfinden

erdichten in openthesaurus.de

معانی  مترادف‌ها 

قواعد صرف

قوانین دقیق برای صرف فعل

نظرات



ورود

* جملات Tatoeba (tatoeba.org) تحت مجوز CC BY 2.0 FR (creativecommons.org/licenses/by/2.0/fr/) به صورت رایگان در دسترس هستند. برخی از آن‌ها تغییر یافته‌اند. نویسندگان جملات را می‌توانید از طریق این لینک‌ها پیدا کنید: 4677356

* برخی از مترادف‌ها از OpenThesaurus (openthesaurus.de) گرفته شده‌اند و ممکن است بعداً تغییر یافته باشند. آن‌ها تحت مجوز CC-BY-SA 4.0 (creativecommons.org/licenses/by-sa/4.0) به صورت رایگان در دسترس هستند: erdichten

* تعاریف تا حدی از ویکی‌واژه (de.wiktionary.org) گرفته شده‌اند و ممکن است بعداً تغییر کرده باشند. آن‌ها تحت مجوز CC-BY-SA 3.0 (creativecommons.org/licenses/by-sa/3.0) به صورت رایگان در دسترس هستند: 764164