جملاتی با فعل maßregeln

نمونه‌هایی برای استفاده از صرف فعل maßregeln. این‌ها جملات واقعی و جملاتی از پروژه Tatoeba هستند. برای هر شکل صرف‌شده، یک مثال جمله نمایش داده می‌شود. شکل فعل برجسته می‌شود. اگر بیش از یک جمله وجود داشته باشد، یک مثال با فعل آلمانی maßregeln به صورت تصادفی انتخاب می‌شود. برای اینکه صرف فعل را نه تنها با مثال‌ها بلکه با تمرین نیز یاد بگیرید، برگه‌های تمرین برای فعل maßregeln در دسترس هستند.

وجه خبری

جملات نمونه در حالت اخباری معلوم برای فعل maßregeln


  • Eltern, die ihre Kinder ständig maßregeln , gehen mir auf die Nerven. 
    انگلیسی Parents who constantly reprimand their children get on my nerves.

 جدول افعال

وجه التمنی (سبژونکتیو)

کاربرد وجه التمنی معلوم برای فعل maßregeln

وجه شرطی دوم (würde)

شکل‌های جایگزین با "würde"

امری

جملات امری معلوم برای فعل maßregeln

ترجمه‌ها

ترجمه‌های maßregeln آلمانی


آلمانی maßregeln
انگلیسی reprimand, discipline, campaign against, censure, proctorize, punish, raise the devil (with), rebuke
روسی наказывать, предупреждать
اسپانیایی reprender, amonestar, castigar, disciplinar, increpar, llamar al orden
فرانسوی chapitrer, réprimander, admonester, chicaner sur, punir, rappeler à l'ordre, sanctionner, tancer
ترکی cezalandırmak, uyarmak
پرتغالی repreender, advertir, castigar, disciplinar, punir
ایتالیایی punire, richiamare, riprendere, sanzionare
رومانی pedepsi, sancționa
مجاری büntetés, fegyelmez, megtorlás
لهستانی karcić, karać, skarcić, ukarać, upominać
یونانی επικριτική, επιπλήττω, παρατήρηση
هلندی berispen, disciplinair straffen, straffen
چکی napomenout, pokárat, potrestat, trestat
سوئدی bestraffa, klandra, tillrättavisa, tillsägelse, åthutning
دانمارکی disciplinere, skride ind imod, tillægge
ژاپنی 処罰する, 懲戒する
کاتالان castig, reprendre, reprimenda
فنلاندی kurittaa, nuhdella
نروژی korrigere, tilsnakke
باسکی ohartarazi, zigoratu
صربی kazniti, opominjati
مقدونی казнување, опомена
اسلوونیایی kaznovati, opominjati
اسلواکی napomenúť, potrestať
بوسنیایی kazna, opomena
کرواتی kazniti, ukoriti
اوکراینی викриття, покарання
بلغاری наказание, упреждение
بلاروسی наказваць, папярэджваць
اندونزیایی menasihati, mengomeli
ویتنامی khiển trách, mắng
ازبکی ogohlantirmoq
هندی डाँटना
چینی 训斥, 责备
تایلندی ดุด่า, ตำหนิ
کره‌ای 꾸짖다, 질책하다
آذربایجانی tənbeh etmək
گرجی გაფრთხილებ
بنگالی ধমক দেওয়া
آلبانیایی qortoj
مراتی डाँटना
نپالی चेतावनी दिनु
تلگو తిట్టడం
لتونیایی nosodīt, pārmet
تامیلی அடி சொல்லுதல்
استونیایی noomitsema
ارمنی խրատել
کردی ikaz kirin
عبریלהוקיע، להעניש
عربیأدب، تأديب، عاقب، عقاب
فارسیاخطار، تنبیه
اردوتنبیہ کرنا، سزا دینا

maßregeln in dict.cc


ترجمه‌ها 

همکاری کنید


به ما کمک کن و با افزودن ورودی‌های جدید و ارزیابی موارد موجود، یک قهرمان شو. به عنوان تشکر، پس از رسیدن به امتیاز مشخصی می‌توانی از این وب‌سایت بدون تبلیغات استفاده کنی.



ورود

همه قهرمانان 

معانی

معانی و مترادف‌های maßregeln

  • jemanden nachdrücklich auf Fehlverhalten hinweisen, oft in Verbindung mit einer Bestrafung, tadeln, bestrafen, unterdrücken, zurechtweisen, ahnden

maßregeln in openthesaurus.de

معانی  مترادف‌ها 

قواعد صرف

قوانین دقیق برای صرف فعل

نظرات



ورود

* تعاریف تا حدی از ویکی‌واژه (de.wiktionary.org) گرفته شده‌اند و ممکن است بعداً تغییر کرده باشند. آن‌ها تحت مجوز CC-BY-SA 3.0 (creativecommons.org/licenses/by-sa/3.0) به صورت رایگان در دسترس هستند: 248469

* برخی از مترادف‌ها از OpenThesaurus (openthesaurus.de) گرفته شده‌اند و ممکن است بعداً تغییر یافته باشند. آن‌ها تحت مجوز CC-BY-SA 4.0 (creativecommons.org/licenses/by-sa/4.0) به صورت رایگان در دسترس هستند: maßregeln

* جملات Tatoeba (tatoeba.org) تحت مجوز CC BY 2.0 FR (creativecommons.org/licenses/by/2.0/fr/) به صورت رایگان در دسترس هستند. برخی از آن‌ها تغییر یافته‌اند. نویسندگان جملات را می‌توانید از طریق این لینک‌ها پیدا کنید: 7006623

* جملات ویکشِنری (de.wiktionary.org) تحت مجوز CC BY-SA 3.0 (creativecommons.org/licenses/by-sa/3.0/deed.de) به صورت رایگان در دسترس هستند. برخی از آن‌ها تغییر یافته‌اند. نویسندگان جملات را می‌توانید از طریق لینک‌های زیر مشاهده کنید: 248469