جملاتی با فعل involvieren
نمونههایی برای استفاده از صرف فعل involvieren. اینها جملات واقعی و جملاتی از پروژه Tatoeba هستند. برای هر شکل صرفشده، یک مثال جمله نمایش داده میشود. شکل فعل برجسته میشود. اگر بیش از یک جمله وجود داشته باشد، یک مثال با فعل آلمانی involvieren به صورت تصادفی انتخاب میشود. برای اینکه صرف فعل را نه تنها با مثالها بلکه با تمرین نیز یاد بگیرید، برگههای تمرین برای فعل involvieren در دسترس هستند.
زمان حال
-
گذشته ناقص
-
وجه التزامی I
-
حالت التبعیض دوم
-
امری
-
مصدر
-
وجه وصفی
-
Der Arzt rettete die vier Menschen, die in den Unfall
involviert
waren.
The doctor saved the four people injured in the accident.
-
Wie bist du in dieses Projekt
involviert
worden?
How did you become involved in this project?
-
Ich weiß nicht, wer da
involviert
ist.
I don't know who's involved.
جدول افعال قوانین
- چگونه involvieren را در زمان حال صرف میکنید؟
- چگونه involvieren را در گذشته ناقص صرف میکنید؟
- چگونه involvieren را در امری صرف میکنید؟
- چگونه involvieren را در وجه التمنی I (Konjunktiv I) صرف میکنید؟
- چگونه involvieren را در وجه التمنی دوم (Konjunktiv II) صرف میکنید؟
- چگونه involvieren را در مصدر صرف میکنید؟
- چگونه involvieren را در وجه وصفی صرف میکنید؟
- افعال در زبان آلمانی چگونه صرف میشوند؟
زمان حال گذشته ناقص امری وجه التمنی اول وجه التمنی دوم مصدر وجه وصفی
وجه خبری
جملات نمونه در حالت اخباری معلوم برای فعل involvieren
وجه التمنی (سبژونکتیو)
کاربرد وجه التمنی معلوم برای فعل involvieren
وجه شرطی دوم (würde)
شکلهای جایگزین با "würde"
امری
جملات امری معلوم برای فعل involvieren
برگههای کاری
ترجمهها
ترجمههای involvieren آلمانی
-
involvieren
involve, entangle
включать, включать в себя, включить в себя, задействовать, заключать в себе, заключить в себе, замешивать, содержать в себе
involucrar, comprender, envolver en, incluir, incluir en, involucrar en, implicar
impliquer dans, engager, impliquer
içermek, karışmak, dahil etmek, karıştırmak
envolver em, incluir em, envolver, incluir
implicare, implicare in, coinvolgere
implica, involva
befogni, belekever
nieść z sobą, uwikłać, uwikłać w, wciągać w, angażować, wplątać
μπλέκω, συνεπάγομαι, συνεπιφέρω, εμπλέκω
betrekken, invoegen
zapojit, angažovat
engagera, involvera
indblande, involvere
巻き込む
implicar, involucrar
osallistua, sotkea
engasjere, involvere
involbatu
uključiti, angažovati
вклучува
vključiti, vpeti
zapájať
angažovati, uključiti
uključiti, umiješati
втягувати, залучати
включвам, въвличам
ўцягваць
לערב
تورط
درگیر کردن
شامل کرنا، ملوث کرنا
involvieren in dict.cc
ترجمهها
همکاری کنید
به ما کمک کن و با افزودن ورودیهای جدید و ارزیابی موارد موجود، یک قهرمان شو. به عنوان تشکر، پس از رسیدن به امتیاز مشخصی میتوانی از این وبسایت بدون تبلیغات استفاده کنی.
|
ورود |
معانی
معانی و مترادفهای involvierenقواعد صرف
قوانین دقیق برای صرف فعل