جملاتی با فعل hochspritzen
نمونههایی برای استفاده از صرف فعل hochspritzen. اینها جملات واقعی و جملاتی از پروژه Tatoeba هستند. برای هر شکل صرفشده، یک مثال جمله نمایش داده میشود. شکل فعل برجسته میشود. اگر بیش از یک جمله وجود داشته باشد، یک مثال با فعل آلمانی hochspritzen به صورت تصادفی انتخاب میشود. برای اینکه صرف فعل را نه تنها با مثالها بلکه با تمرین نیز یاد بگیرید، برگههای تمرین برای فعل hochspritzen در دسترس هستند.
زمان حال
-
گذشته ناقص
-
وجه التزامی I
-
حالت التبعیض دوم
-
امری
-
مصدر
-
وجه وصفی
-
جدول افعال قوانین
- چگونه hochspritzen را در زمان حال صرف میکنید؟
- چگونه hochspritzen را در گذشته ناقص صرف میکنید؟
- چگونه hochspritzen را در امری صرف میکنید؟
- چگونه hochspritzen را در وجه التمنی I (Konjunktiv I) صرف میکنید؟
- چگونه hochspritzen را در وجه التمنی دوم (Konjunktiv II) صرف میکنید؟
- چگونه hochspritzen را در مصدر صرف میکنید؟
- چگونه hochspritzen را در وجه وصفی صرف میکنید؟
- افعال در زبان آلمانی چگونه صرف میشوند؟
زمان حال گذشته ناقص امری وجه التمنی اول وجه التمنی دوم مصدر وجه وصفی
وجه خبری
جملات نمونه در حالت اخباری معلوم برای فعل hochspritzen
وجه التمنی (سبژونکتیو)
کاربرد وجه التمنی معلوم برای فعل hochspritzen
وجه شرطی دوم (würde)
شکلهای جایگزین با "würde"
امری
جملات امری معلوم برای فعل hochspritzen
برگههای کاری
ترجمهها
ترجمههای hochspritzen آلمانی
-
hochspritzen
splash up, spurt up
брызгать, всплеск
rociar, salpicar
jaillir, gicler, rejaillir
fışkırtmak
esguichar, jato
spruzzare
stropi
felfröccsen, felszökik
wytrysnąć
αναπηδώ, εκτοξεύω
spuiten
vystřikovat
spruta upp
sprøjte op
噴き上げる
esclatar, projectar
suihku
sprute opp
altxatu, spritzatu
izbijati, prskati
извира
pršiti
vystreknúť
prskati, špricati
prskati
вистрілити вгору
изстрелвам
выбухнуць, выскакаць
menyembur ke atas, muncrat ke atas
bắn lên, phun lên
otilib chiqmoq, tepaga otilmoq
ऊपर छिटकना, ऊपर फूटना
向上喷射, 喷起
กระเซ็นขึ้น, พุ่งขึ้น
분출하다, 솟구치다
yuxarı püskürmək, yuxarı sıçramaq
ამოფრქვევა, ამოხეთქვა
উছলে ওঠা, উপরে ছিটকে ওঠা
shpërthej lart
फवारा उठणे, वर उडणे
माथि छ्याँटिनु, माथि फूट्नु
పైకి ఎగజిమ్మడం
uzšļākties
மேலே பீசுதல், மேல் பீறெழுதல்
üles pritsima, üles purskuma
վեր ցայտել
fîşkîn
להתיז
رش
پاشیدن به ارتفاع
پھینکنا، چھڑکنا
hochspritzen in dict.cc
ترجمهها
همکاری کنید
به ما کمک کن و با افزودن ورودیهای جدید و ارزیابی موارد موجود، یک قهرمان شو. به عنوان تشکر، پس از رسیدن به امتیاز مشخصی میتوانی از این وبسایت بدون تبلیغات استفاده کنی.
|
ورود |
معانی
معانی و مترادفهای hochspritzenقواعد صرف
قوانین دقیق برای صرف فعل