جملاتی با فعل hinabgehen
نمونههایی برای استفاده از صرف فعل hinabgehen. اینها جملات واقعی و جملاتی از پروژه Tatoeba هستند. برای هر شکل صرفشده، یک مثال جمله نمایش داده میشود. شکل فعل برجسته میشود. اگر بیش از یک جمله وجود داشته باشد، یک مثال با فعل آلمانی hinabgehen به صورت تصادفی انتخاب میشود. برای اینکه صرف فعل را نه تنها با مثالها بلکه با تمرین نیز یاد بگیرید، برگههای تمرین برای فعل hinabgehen در دسترس هستند.
زمان حال
-
Tom
geht
die Treppehinab
.
Tom is going down the stairs.
-
Wenn eine wie Cathy ihren Job verliert,
geht
es schnellhinab
in einer Stadt ohne Netz, und tief.
When someone like Cathy loses her job, it quickly goes down in a city without a network, and deep.
گذشته ناقص
-
وجه التزامی I
-
حالت التبعیض دوم
-
امری
-
مصدر
-
وجه وصفی
-
جدول افعال قوانین
- چگونه hinabgehen را در زمان حال صرف میکنید؟
- چگونه hinabgehen را در گذشته ناقص صرف میکنید؟
- چگونه hinabgehen را در امری صرف میکنید؟
- چگونه hinabgehen را در وجه التمنی I (Konjunktiv I) صرف میکنید؟
- چگونه hinabgehen را در وجه التمنی دوم (Konjunktiv II) صرف میکنید؟
- چگونه hinabgehen را در مصدر صرف میکنید؟
- چگونه hinabgehen را در وجه وصفی صرف میکنید؟
- افعال در زبان آلمانی چگونه صرف میشوند؟
زمان حال گذشته ناقص امری وجه التمنی اول وجه التمنی دوم مصدر وجه وصفی
وجه خبری
جملات نمونه در حالت اخباری معلوم برای فعل hinabgehen
-
Tom
geht
die Treppehinab
.
Tom is going down the stairs.
-
Wenn eine wie Cathy ihren Job verliert,
geht
es schnellhinab
in einer Stadt ohne Netz, und tief.
When someone like Cathy loses her job, it quickly goes down in a city without a network, and deep.
جدول افعال
وجه التمنی (سبژونکتیو)
کاربرد وجه التمنی معلوم برای فعل hinabgehen
وجه شرطی دوم (würde)
شکلهای جایگزین با "würde"
امری
جملات امری معلوم برای فعل hinabgehen
برگههای کاری
ترجمهها
ترجمههای hinabgehen آلمانی
-
hinabgehen
go down, walk down, descend
спускаться, идти вниз, пойти вниз, спуститься
bajar, descender
descendre
aşağı inmek, aşağı gitmek
descer, ir para baixo
scendere
coborî
lemenni, lefelé menni
schodzić, iść w dół
κατεβαίνω
afgaan, naar beneden gaan
sejít, jít dolů, sestoupit
gå ner
dale, gå ned
下る, 降りる
baixar
alas kävely, alas meneminen
gå ned
behera joan
ići naniže, silaziti
спуштање
iti navzdol, spustiti se
zostúpiť, ísť dole
ići dolje, silaziti
ići dolje, silaziti
спускатися
сляза, слязъл
спускацца, ісьці ўніз
ירידה
نزل، نزول
پایین رفتن
نیچے جانا
hinabgehen in dict.cc
ترجمهها
همکاری کنید
به ما کمک کن و با افزودن ورودیهای جدید و ارزیابی موارد موجود، یک قهرمان شو. به عنوان تشکر، پس از رسیدن به امتیاز مشخصی میتوانی از این وبسایت بدون تبلیغات استفاده کنی.
|
ورود |
معانی
معانی و مترادفهای hinabgehenقواعد صرف
قوانین دقیق برای صرف فعل