جملاتی با فعل hageln (hat)

نمونه‌هایی برای استفاده از صرف فعل hageln. این‌ها جملات واقعی و جملاتی از پروژه Tatoeba هستند. برای هر شکل صرف‌شده، یک مثال جمله نمایش داده می‌شود. شکل فعل برجسته می‌شود. اگر بیش از یک جمله وجود داشته باشد، یک مثال با فعل آلمانی hageln (hat) به صورت تصادفی انتخاب می‌شود. برای اینکه صرف فعل را نه تنها با مثال‌ها بلکه با تمرین نیز یاد بگیرید، برگه‌های تمرین برای فعل hageln در دسترس هستند.

haben
hageln
sein
hageln

وجه خبری

جملات نمونه در حالت اخباری معلوم برای فعل hageln (hat)

وجه التمنی (سبژونکتیو)

کاربرد وجه التمنی معلوم برای فعل hageln (hat)

وجه شرطی دوم (würde)

شکل‌های جایگزین با "würde"

امری

جملات امری معلوم برای فعل hageln (hat)

ترجمه‌ها

ترجمه‌های hageln (hat) آلمانی


آلمانی hageln (hat)
انگلیسی hail, volley
روسی град, сыпаться градом
اسپانیایی granizar, llover
فرانسوی grêler, grêle
ترکی dolu yağmak
پرتغالی cair granizo, granizar, granizo
ایتالیایی grandinare, gragnolare
رومانی cădea grindină, bate grindina
مجاری jégeső, jégeső esik
لهستانی grad, padać
یونانی πέφτει χαλάζι, χαλάζι
هلندی hagelen
چکی krupobití
سوئدی hagla
دانمارکی hagle
ژاپنی 雹が降る
کاتالان caure pedra, caure pedres de gel, pedregar
فنلاندی rakeet, sateen
نروژی hagle
باسکی hail
صربی graditi
مقدونی град
اسلوونیایی točiti točo
اسلواکی krúpy
بوسنیایی padati kao grad
کرواتی graditi
اوکراینی град, йде град
بلغاری град
بلاروسی град
اندونزیایی turun
ویتنامی mưa đá rơi xuống
ازبکی ololar tushadi
هندی ओले गिरना
چینی 冰雹落下
تایلندی ลูกเห็บตก
کره‌ای 우박이 내리다
آذربایجانی dolu düşmək
گرجی სეტყვა მოდის
بنگالی বরফ পড়া
آلبانیایی bie breshëri
مراتی ओले पडते
نپالی ओला पर्छ
تلگو ఒళలు పడుతాయి
لتونیایی krusa krīt
تامیلی ஆலங்கட்டி பெய்யு, ஆலங்கட்டி பொழியு
استونیایی rahe langeb
ارمنی կարկուտ տեղալ
کردی dolu ket
عبریהָגָל
عربیتساقط البرد
فارسیباران تگرگ، تگرگ باریدن
اردواولے

hageln (hat) in dict.cc


ترجمه‌ها 

همکاری کنید


به ما کمک کن و با افزودن ورودی‌های جدید و ارزیابی موارد موجود، یک قهرمان شو. به عنوان تشکر، پس از رسیدن به امتیاز مشخصی می‌توانی از این وب‌سایت بدون تبلیغات استفاده کنی.



ورود

همه قهرمانان 

معانی

معانی و مترادف‌های hageln (hat)

  • in Form von Hagel zu Boden fallen, schloßen
  • in dichter Folge auf jemanden, etwas auftreffen, niederprasseln

hageln (hat) in openthesaurus.de

معانی  مترادف‌ها 

قواعد صرف

قوانین دقیق برای صرف فعل

نظرات



ورود

* تعاریف تا حدی از ویکی‌واژه (de.wiktionary.org) گرفته شده‌اند و ممکن است بعداً تغییر کرده باشند. آن‌ها تحت مجوز CC-BY-SA 3.0 (creativecommons.org/licenses/by-sa/3.0) به صورت رایگان در دسترس هستند: 18305, 18305

* جملات Tatoeba (tatoeba.org) تحت مجوز CC BY 2.0 FR (creativecommons.org/licenses/by/2.0/fr/) به صورت رایگان در دسترس هستند. برخی از آن‌ها تغییر یافته‌اند. نویسندگان جملات را می‌توانید از طریق این لینک‌ها پیدا کنید: 4874974