جملاتی با فعل sich gegenübersehen

نمونه‌هایی برای استفاده از صرف فعل gegenübersehen. این‌ها جملات واقعی و جملاتی از پروژه Tatoeba هستند. برای هر شکل صرف‌شده، یک مثال جمله نمایش داده می‌شود. شکل فعل برجسته می‌شود. اگر بیش از یک جمله وجود داشته باشد، یک مثال با فعل آلمانی sich gegenübersehen به صورت تصادفی انتخاب می‌شود. برای اینکه صرف فعل را نه تنها با مثال‌ها بلکه با تمرین نیز یاد بگیرید، برگه‌های تمرین برای فعل gegenübersehen در دسترس هستند.

وجه خبری

جملات نمونه در حالت اخباری معلوم برای فعل sich gegenübersehen

وجه التمنی (سبژونکتیو)

کاربرد وجه التمنی معلوم برای فعل sich gegenübersehen

وجه شرطی دوم (würde)

شکل‌های جایگزین با "würde"

امری

جملات امری معلوم برای فعل sich gegenübersehen

ترجمه‌ها

ترجمه‌های sich gegenübersehen آلمانی


آلمانی sich gegenübersehen
انگلیسی confront, face
روسی находиться напротив
اسپانیایی enfrentar, enfrentarse
فرانسوی faire face
ترکی karşıda olmak
پرتغالی confrontar-se com, encontrar-se frente a
ایتالیایی essere di fronte
رومانی fi față în față
مجاری szemben áll
لهستانی stawać naprzeciw, zostawać skonfrontowanym, zostać skonfrontowanym
یونانی αντιμετωπίζω
هلندی tegenoverstaan
چکی být naproti
سوئدی stå mittemot
دانمارکی stå overfor
ژاپنی 向かい合う, 対面する
کاتالان enfrontar-se
فنلاندی kohdata, seisoa vastapäätä
نروژی stå overfor
باسکی aurrean egon
صربی biti nasuprot
مقدونی сочувствувам
اسلوونیایی nasproti
اسلواکی stáť oproti
بوسنیایی biti nasuprot
کرواتی stajati nasuprot
اوکراینی знаходитися навпроти
بلغاری срещу
بلاروسی сустракацца
اندونزیایی berada di seberang, berseberangan
ویتنامی đối diện, ở đối diện
ازبکی qarama-qarshi bo'lish, qarshi turmoq
هندی विपरीत होना, सामने होना
چینی 位于对面, 在对面
تایلندی อยู่ตรงข้าม, อยู่ฝั่งตรงข้าม
کره‌ای 건너편에 있다, 마주보다
آذربایجانی qarşı olmaq, qarşısında olmaq
گرجی წინ დგომა, წინა მხარეზე ყოფნა
بنگالی বিপরীতে থাকা, সামনে থাকা
آلبانیایی ndodhet përballë, është përballë
مراتی समोर असणे, समोर उभे असणे
نپالی विपरीत हुनु, सामुन्ने हुनु
تلگو ఎదురు ఉండటం, ముఖాముఖిగా ఉండటం
لتونیایی atrasties pretī, stāvēt pretī
تامیلی எதிரில் இருக்க, முன்னில் இருக்க
استونیایی asuma vastamisi, asuma vastas
ارمنی դիմաց լինել
کردی li ber hebûn, li dijî hebûn
عبریלהיות מול، להתמודד
عربیمواجهة
فارسیمقابل بودن
اردوسامنے ہونا، مقابلہ کرنا

sich gegenübersehen in dict.cc


ترجمه‌ها 

همکاری کنید


به ما کمک کن و با افزودن ورودی‌های جدید و ارزیابی موارد موجود، یک قهرمان شو. به عنوان تشکر، پس از رسیدن به امتیاز مشخصی می‌توانی از این وب‌سایت بدون تبلیغات استفاده کنی.



ورود

همه قهرمانان 

معانی

معانی و مترادف‌های sich gegenübersehen

  • sich jemandem, etwas direkt gegenüber befinden

sich gegenübersehen in openthesaurus.de

معانی  مترادف‌ها 

قواعد صرف

قوانین دقیق برای صرف فعل

نظرات



ورود