جملاتی با فعل gamen

نمونه‌هایی برای استفاده از صرف فعل gamen. این‌ها جملات واقعی و جملاتی از پروژه Tatoeba هستند. برای هر شکل صرف‌شده، یک مثال جمله نمایش داده می‌شود. شکل فعل برجسته می‌شود. اگر بیش از یک جمله وجود داشته باشد، یک مثال با فعل آلمانی gamen به صورت تصادفی انتخاب می‌شود. برای اینکه صرف فعل را نه تنها با مثال‌ها بلکه با تمرین نیز یاد بگیرید، برگه‌های تمرین برای فعل gamen در دسترس هستند.

ترجمه‌ها

ترجمه‌های gamen آلمانی


آلمانی gamen
انگلیسی game, gaming, play games
روسی играть в компьютерные игры
اسپانیایی jugar videojuegos, videojuegos
فرانسوی jouer
ترکی oyun oynamak
پرتغالی jogar
ایتالیایی giocare ai videogiochi, giocare
رومانی juca jocuri pe calculator
مجاری játékozás, számítógépes játék
لهستانی grać w gry komputerowe
یونانی παίζω παιχνίδια υπολογιστή
هلندی gamen, spelen
چکی gamen, hrát počítačovou hru
سوئدی spela datorspel
دانمارکی spille
ژاپنی ゲームする, ゲームをする
کاتالان jugar a videojocs
فنلاندی pelata
نروژی gamer, spille dataspill
باسکی joko
صربی igrati računar, igrati video igru
مقدونی играње компјутерски игри
اسلوونیایی igrati igre, igrati računalniške igre
اسلواکی hrať počítačové hry, hráť hry
بوسنیایی igrati računalnu igru, igrati video igru
کرواتی igrati računalne igre, igrati videoigre
اوکراینی грати в комп'ютерні ігри
بلغاری гейминг, играя компютърна игра
بلاروسی гульня, гульні
اندونزیایی bermain game PC
ویتنامی chơi game PC
ازبکی PC o'yinini o'ynash
هندی PC गेम खेलना
چینی 玩电脑游戏
تایلندی เล่นเกม PC
کره‌ای PC게임 하다
آذربایجانی PC oyununu oynamak
گرجی PC თამაშება
بنگالی PC গেম খেলা
آلبانیایی luaj lojën kompjuterike
مراتی PC गेम खेळणे
نپالی PC गेम खेल्न
تلگو PC గేమ్ ఆడడం
لتونیایی spēlēt PC spēli
تامیلی PC கேம் விளையாடு
استونیایی PC-mängu mängida
ارمنی PC խաղ խաղալ
کردی PC oyunu lîstin
عبریלשחק משחק מחשב
عربیلعب ألعاب الكمبيوتر
فارسیبازی کردن
اردوپی سی کھیلنا، کمپیوٹر کھیلنا

gamen in dict.cc


ترجمه‌ها 

همکاری کنید


به ما کمک کن و با افزودن ورودی‌های جدید و ارزیابی موارد موجود، یک قهرمان شو. به عنوان تشکر، پس از رسیدن به امتیاز مشخصی می‌توانی از این وب‌سایت بدون تبلیغات استفاده کنی.



ورود

همه قهرمانان 

معانی

معانی و مترادف‌های gamen

  • ein PC-Spiel, Computerspiel spielen, daddeln, zocken
  • zocken, daddeln, spielen (am Computer)

gamen in openthesaurus.de

معانی  مترادف‌ها 

قواعد صرف

قوانین دقیق برای صرف فعل

نظرات



ورود

* برخی از مترادف‌ها از OpenThesaurus (openthesaurus.de) گرفته شده‌اند و ممکن است بعداً تغییر یافته باشند. آن‌ها تحت مجوز CC-BY-SA 4.0 (creativecommons.org/licenses/by-sa/4.0) به صورت رایگان در دسترس هستند: gamen

* تعاریف تا حدی از ویکی‌واژه (de.wiktionary.org) گرفته شده‌اند و ممکن است بعداً تغییر کرده باشند. آن‌ها تحت مجوز CC-BY-SA 3.0 (creativecommons.org/licenses/by-sa/3.0) به صورت رایگان در دسترس هستند: 494410