جملاتی با فعل zustehen (hat) 〈جمله پرسشی〉
نمونههایی برای استفاده از صرف فعل zustehen. اینها جملات واقعی و جملاتی از پروژه Tatoeba هستند. برای هر شکل صرفشده، یک مثال جمله نمایش داده میشود. شکل فعل برجسته میشود. اگر بیش از یک جمله وجود داشته باشد، یک مثال با فعل آلمانی zustehen (hat) به صورت تصادفی انتخاب میشود. برای اینکه صرف فعل را نه تنها با مثالها بلکه با تمرین نیز یاد بگیرید، برگههای تمرین برای فعل zustehen در دسترس هستند.
زمان حال
-
گذشته ناقص
-
وجه التزامی I
-
حالت التبعیض دوم
-
امری
-
مصدر
-
وجه وصفی
-
جدول افعال قوانین
- چگونه zustehen را در زمان حال صرف میکنید؟
- چگونه zustehen را در گذشته ناقص صرف میکنید؟
- چگونه zustehen را در امری صرف میکنید؟
- چگونه zustehen را در وجه التمنی I (Konjunktiv I) صرف میکنید؟
- چگونه zustehen را در وجه التمنی دوم (Konjunktiv II) صرف میکنید؟
- چگونه zustehen را در مصدر صرف میکنید؟
- چگونه zustehen را در وجه وصفی صرف میکنید؟
- افعال در زبان آلمانی چگونه صرف میشوند؟
زمان حال گذشته ناقص امری وجه التمنی اول وجه التمنی دوم مصدر وجه وصفی
وجه خبری
جملات نمونه در حالت اخباری معلوم برای فعل zustehen (hat)
وجه التمنی (سبژونکتیو)
کاربرد وجه التمنی معلوم برای فعل zustehen (hat)
وجه شرطی دوم (würde)
شکلهای جایگزین با "würde"
امری
جملات امری معلوم برای فعل zustehen (hat)
برگههای کاری
ترجمهها
ترجمههای zustehen (hat) آلمانی
-
zustehen (hat)
be entitled to, due, entitled
быть положенным, должно принадлежать, полагаться, принадлежать, причитаться
corresponder, pertenecer
appartenir, revenir, appartenir à, revenir à
ait olmak, hak etmek
caber a, dever, pertencer
appartenere, competere a, spettare, spettare a, toccare a
aparține, fi datorat
jár, megilleti
należeć, przysługiwać
ανήκει, ανήκω, δικαιούμαι
toebehoren, toekomen
náležet, příslušet
tillhöra, tillkomma
tilhøre, tilkomme
与えられるべき, 正当な権利
correspondrà, permetre
kuulua, oikeudellisesti
tilhøre, tilkomme
dagokio, egokitu
pravo, pripadati
должи, припаѓа
pripadati, spadati
nárok, právo
pravo, pripadati
pravo, pripadati
належати, підлягати
дължи се, принадлежи
належыць, павінна быць
berhak
có quyền
haq
अधिकार
属于我, 我有权
มีสิทธิ์
권리
mənə haqq var
ეკუთვნის
অধিকার
kam të drejtë
अधिकार
अधिकार छ
హచ్చు
piederēt
உரிமை
mul on õigus
իրավունք
hak
מגיע، שייך
يجب أن يُعطى، يحق
حق داشتن، مستحق بودن
حق دار ہونا، حق ہونا
zustehen (hat) in dict.cc
ترجمهها
همکاری کنید
به ما کمک کن و با افزودن ورودیهای جدید و ارزیابی موارد موجود، یک قهرمان شو. به عنوان تشکر، پس از رسیدن به امتیاز مشخصی میتوانی از این وبسایت بدون تبلیغات استفاده کنی.
|
ورود |
معانی
معانی و مترادفهای zustehen (hat)- rechtmäßig gehören, rechtmäßig gegeben werden müssen
معانی مترادفها
قواعد صرف
قوانین دقیق برای صرف فعل