جملاتی با فعل umfunktionieren ⟨جمله پرسشی⟩

نمونه‌هایی برای استفاده از صرف فعل umfunktionieren. این‌ها جملات واقعی و جملاتی از پروژه Tatoeba هستند. برای هر شکل صرف‌شده، یک مثال جمله نمایش داده می‌شود. شکل فعل برجسته می‌شود. اگر بیش از یک جمله وجود داشته باشد، یک مثال با فعل آلمانی umfunktionieren به صورت تصادفی انتخاب می‌شود. برای اینکه صرف فعل را نه تنها با مثال‌ها بلکه با تمرین نیز یاد بگیرید، برگه‌های تمرین برای فعل umfunktionieren در دسترس هستند.

زمان حال

-

گذشته ناقص

-

وجه التزامی I

-

حالت التبعیض دوم

-

امری

-

مصدر

-

وجه وصفی

  • Hat man dich schon umfunktioniert ? 
    انگلیسی Have they already reconfigured you?
  • Tom hat sein Schlafzimmer zu einem Büro umfunktioniert . 
    انگلیسی Tom converted his bedroom into an office.
  • Dan hat sein Schlafzimmer zu einem Büro umfunktioniert . 
    انگلیسی Dan converted his bedroom into an office.
  • Da wir keinen Wein trinken, haben wir das alte Weinregal im Keller in ein Schokoladenlager umfunktioniert . 
    انگلیسی Since we do not drink wine, we have repurposed the old wine rack in the cellar into a chocolate storage.

 جدول افعال قوانین  معانی 

وجه خبری

جملات نمونه در حالت اخباری معلوم برای فعل umfunktionieren

وجه التمنی (سبژونکتیو)

کاربرد وجه التمنی معلوم برای فعل umfunktionieren

وجه شرطی دوم (würde)

شکل‌های جایگزین با "würde"

امری

جملات امری معلوم برای فعل umfunktionieren

ترجمه‌ها

ترجمه‌های umfunktionieren آلمانی


آلمانی umfunktionieren
انگلیسی convert, repurpose, channel into, reassign
روسی переоборудовать, переделывать, перепрофилировать
اسپانیایی convertir, transformar, reconvertir, reutilizar
فرانسوی transformer, reconfigurer, reconvertir
ترکی işlevini değiştirmek, dönüştürmek, işlev değiştirmek
پرتغالی converter, converter em, adaptar, modificar, reconstruir
ایتالیایی riconvertire, rifunzionalizzare, adattare, convertire, riutilizzare
رومانی transforma, reconfigura
مجاری átalakít, más célra használ
لهستانی zmieniać przeznaczenie, zmienić przeznaczenie, przekształcać, przekształcenie
یونانی μετατρέπω, ανακατασκευή, μετατροπή
هلندی omturnen, veranderen, herbestemmen, omvormen
چکی dát jinou funkci, dávat jinou funkci, použít jinak, přetvořit
سوئدی förvandla, ändra om, anpassa, omvandla
دانمارکی omdanne, omfunktionere
ژاپنی 再利用する, 転用する
کاتالان reconvertir, reutilitzar
فنلاندی muuttaa käyttöön
نروژی endre bruken, omgjøre
باسکی aldatu, berrikusi
صربی prepraviti, prilagoditi
مقدونی пренаменувам, преобразувам
اسلوونیایی preoblikovati, spremeniti namen
اسلواکی pretransformovať, prispôsobiť
بوسنیایی prepraviti, prilagoditi
کرواتی preinačiti, prilagoditi
اوکراینی перетворити, перекваліфікувати
بلغاری пренасочвам, преобразувам
بلاروسی перарабіць, прыстасаваць
عبریלהתאים، לשנות שימוש
عربیتغيير الاستخدام، تحويل
فارسیتبدیل کردن، دگرگون کردن
اردودوسرے طریقے سے استعمال کرنا، دوسرے مقصد کے لیے استعمال کرنا

umfunktionieren in dict.cc


ترجمه‌ها 

همکاری کنید


به ما کمک کن و با افزودن ورودی‌های جدید و ارزیابی موارد موجود، یک قهرمان شو. به عنوان تشکر، پس از رسیدن به امتیاز مشخصی می‌توانی از این وب‌سایت بدون تبلیغات استفاده کنی.



ورود

همه قهرمانان 

معانی

معانی و مترادف‌های umfunktionieren

قواعد صرف

قوانین دقیق برای صرف فعل

نظرات



ورود

* جملات ویکشِنری (de.wiktionary.org) تحت مجوز CC BY-SA 3.0 (creativecommons.org/licenses/by-sa/3.0/deed.de) به صورت رایگان در دسترس هستند. برخی از آن‌ها تغییر یافته‌اند. نویسندگان جملات را می‌توانید از طریق لینک‌های زیر مشاهده کنید: 181109

* جملات Tatoeba (tatoeba.org) تحت مجوز CC BY 2.0 FR (creativecommons.org/licenses/by/2.0/fr/) به صورت رایگان در دسترس هستند. برخی از آن‌ها تغییر یافته‌اند. نویسندگان جملات را می‌توانید از طریق این لینک‌ها پیدا کنید: 1735013, 4057722, 6470636

* تعاریف تا حدی از ویکی‌واژه (de.wiktionary.org) گرفته شده‌اند و ممکن است بعداً تغییر کرده باشند. آن‌ها تحت مجوز CC-BY-SA 3.0 (creativecommons.org/licenses/by-sa/3.0) به صورت رایگان در دسترس هستند: 181109

* برخی از مترادف‌ها از OpenThesaurus (openthesaurus.de) گرفته شده‌اند و ممکن است بعداً تغییر یافته باشند. آن‌ها تحت مجوز CC-BY-SA 4.0 (creativecommons.org/licenses/by-sa/4.0) به صورت رایگان در دسترس هستند: umfunktionieren