جملاتی با فعل herabsteigen 〈جمله پرسشی〉
نمونههایی برای استفاده از صرف فعل herabsteigen. اینها جملات واقعی و جملاتی از پروژه Tatoeba هستند. برای هر شکل صرفشده، یک مثال جمله نمایش داده میشود. شکل فعل برجسته میشود. اگر بیش از یک جمله وجود داشته باشد، یک مثال با فعل آلمانی herabsteigen به صورت تصادفی انتخاب میشود. برای اینکه صرف فعل را نه تنها با مثالها بلکه با تمرین نیز یاد بگیرید، برگههای تمرین برای فعل herabsteigen در دسترس هستند.
زمان حال
-
گذشته ناقص
وجه التزامی I
-
حالت التبعیض دوم
-
امری
-
مصدر
-
وجه وصفی
-
Der Nikolaus kam durch den Kamin
herabgestiegen
.
Santa Claus came down the chimney.
-
Sie glich einem Engel, der auf die Erde
herabgestiegen
war.
She seemed to be an angel descended on earth.
جدول افعال قوانین
- چگونه herabsteigen را در زمان حال صرف میکنید؟
- چگونه herabsteigen را در گذشته ناقص صرف میکنید؟
- چگونه herabsteigen را در امری صرف میکنید؟
- چگونه herabsteigen را در وجه التمنی I (Konjunktiv I) صرف میکنید؟
- چگونه herabsteigen را در وجه التمنی دوم (Konjunktiv II) صرف میکنید؟
- چگونه herabsteigen را در مصدر صرف میکنید؟
- چگونه herabsteigen را در وجه وصفی صرف میکنید؟
- افعال در زبان آلمانی چگونه صرف میشوند؟
زمان حال گذشته ناقص امری وجه التمنی اول وجه التمنی دوم مصدر وجه وصفی
وجه خبری
جملات نمونه در حالت اخباری معلوم برای فعل herabsteigen
وجه التمنی (سبژونکتیو)
کاربرد وجه التمنی معلوم برای فعل herabsteigen
وجه شرطی دوم (würde)
شکلهای جایگزین با "würde"
امری
جملات امری معلوم برای فعل herabsteigen
برگههای کاری
ترجمهها
ترجمههای herabsteigen آلمانی
-
herabsteigen
climb down, descend, dismount
спускаться, сойти, спуститься, сходить, опускаться
bajar, descender
descendre
inmek, aşağı inmek
descer, apear, desmontar, descer de
scendere, discendere, scendere da, smontare da
coborî
ereszkedik, leereszkedni, leszállni
zejść, zstąpić
κατεβαίνω
neerdalen, afdalend
sestupovat, sestupovatstoupit, sejděte, sestoupit
klättra ner, nedstiga
stige ned, stige af
下る, 降りる
baixar
alas laskeutua, laskeutua
stige ned
jaitsi
silaziti, spustiti se
слизгување, спуштање
sestopiti, spustiti se
klesnúť, zostúpiť
silaziti, spustiti se
silaziti, spustiti se
спускатися
слязване, слязъл
спускацца
ירידה
نزل، هبط، نزول
پایین آمدن، نزول
نیچے آنا، اترتے
herabsteigen in dict.cc
ترجمهها
همکاری کنید
به ما کمک کن و با افزودن ورودیهای جدید و ارزیابی موارد موجود، یک قهرمان شو. به عنوان تشکر، پس از رسیدن به امتیاز مشخصی میتوانی از این وبسایت بدون تبلیغات استفاده کنی.
|
ورود |
معانی
معانی و مترادفهای herabsteigenقواعد صرف
قوانین دقیق برای صرف فعل