جملاتی با فعل flachliegen
نمونههایی برای استفاده از صرف فعل flachliegen. اینها جملات واقعی و جملاتی از پروژه Tatoeba هستند. برای هر شکل صرفشده، یک مثال جمله نمایش داده میشود. شکل فعل برجسته میشود. اگر بیش از یک جمله وجود داشته باشد، یک مثال با فعل آلمانی flachliegen به صورت تصادفی انتخاب میشود. برای اینکه صرف فعل را نه تنها با مثالها بلکه با تمرین نیز یاد بگیرید، برگههای تمرین برای فعل flachliegen در دسترس هستند.
زمان حال
-
گذشته ناقص
-
وجه التزامی I
-
حالت التبعیض دوم
-
امری
-
مصدر
-
وجه وصفی
-
جدول افعال قوانین
- چگونه flachliegen را در زمان حال صرف میکنید؟
- چگونه flachliegen را در گذشته ناقص صرف میکنید؟
- چگونه flachliegen را در امری صرف میکنید؟
- چگونه flachliegen را در وجه التمنی I (Konjunktiv I) صرف میکنید؟
- چگونه flachliegen را در وجه التمنی دوم (Konjunktiv II) صرف میکنید؟
- چگونه flachliegen را در مصدر صرف میکنید؟
- چگونه flachliegen را در وجه وصفی صرف میکنید؟
- افعال در زبان آلمانی چگونه صرف میشوند؟
زمان حال گذشته ناقص امری وجه التمنی اول وجه التمنی دوم مصدر وجه وصفی
وجه خبری
جملات نمونه در حالت اخباری معلوم برای فعل flachliegen
وجه التمنی (سبژونکتیو)
کاربرد وجه التمنی معلوم برای فعل flachliegen
وجه شرطی دوم (würde)
شکلهای جایگزین با "würde"
امری
جملات امری معلوم برای فعل flachliegen
برگههای کاری
ترجمهها
ترجمههای flachliegen آلمانی
-
flachliegen
bedridden, lying down, resting
лежать
estar en cama, reposar
être alité
yatakta kalmak, yatmak
estar de cama, estar doente, deitar-se, estar deitado
stare a letto
fi la pat
feküdni
leżeć w łóżku
ξαπλωμένος
bedlegerig
ležet
ligga i sängen
ligge ned
寝込む
estar al llit
maata, makaa
ligge i sengen
ohean egon
ležati
лежи
ležati
ležať
ležati
ležati
лежати в ліжку через хворобу
лежане в леглото
ляжаць у ложку
berbaring di ranjang karena sakit
nằm trên giường vì bệnh
kasal bo'lib yotmoq
बिमार होकर बिस्तर पर पड़ना
因病躺在床上
นอนอยู่บนเตียงเพราะป่วย
병상에 누워 있다
xəstələnərək yataqda uzanmaq
საწოლზე დაწოლა
বিছানায় শুয়ে থাকা
shtrihesh në shtrat
रुग्ण बिस्तरावर पडणे
बिस्तरमा पर्नु
రోగం వల్ల పడకపై పడటం
gulēt gultā
நோயால் படுக்கையில் இருக்கிறது
haigena voodis lamama
հիվանդության պատճառով անկողնում պառկել
li ser nivînê
שוכב במיטה
بستر
بستر میں ہونا
flachliegen in dict.cc
ترجمهها
همکاری کنید
به ما کمک کن و با افزودن ورودیهای جدید و ارزیابی موارد موجود، یک قهرمان شو. به عنوان تشکر، پس از رسیدن به امتیاز مشخصی میتوانی از این وبسایت بدون تبلیغات استفاده کنی.
|
|
ورود |
معانی
معانی و مترادفهای flachliegenقواعد صرف
قوانین دقیق برای صرف فعل