جملاتی با فعل ersteigen
نمونههایی برای استفاده از صرف فعل ersteigen. اینها جملات واقعی و جملاتی از پروژه Tatoeba هستند. برای هر شکل صرفشده، یک مثال جمله نمایش داده میشود. شکل فعل برجسته میشود. اگر بیش از یک جمله وجود داشته باشد، یک مثال با فعل آلمانی ersteigen به صورت تصادفی انتخاب میشود. برای اینکه صرف فعل را نه تنها با مثالها بلکه با تمرین نیز یاد بگیرید، برگههای تمرین برای فعل ersteigen در دسترس هستند.
زمان حال
-
گذشته ناقص
وجه التزامی I
-
حالت التبعیض دوم
-
امری
-
مصدر
-
Mit ihrer guten Ausrüstung konnten sie den Berg
ersteigen
.
With their good equipment, they were able to climb the mountain.
وجه وصفی
-
جدول افعال قوانین
- چگونه ersteigen را در زمان حال صرف میکنید؟
- چگونه ersteigen را در گذشته ناقص صرف میکنید؟
- چگونه ersteigen را در امری صرف میکنید؟
- چگونه ersteigen را در وجه التمنی I (Konjunktiv I) صرف میکنید؟
- چگونه ersteigen را در وجه التمنی دوم (Konjunktiv II) صرف میکنید؟
- چگونه ersteigen را در مصدر صرف میکنید؟
- چگونه ersteigen را در وجه وصفی صرف میکنید؟
- افعال در زبان آلمانی چگونه صرف میشوند؟
زمان حال گذشته ناقص امری وجه التمنی اول وجه التمنی دوم مصدر وجه وصفی
وجه خبری
جملات نمونه در حالت اخباری معلوم برای فعل ersteigen
وجه التمنی (سبژونکتیو)
کاربرد وجه التمنی معلوم برای فعل ersteigen
وجه شرطی دوم (würde)
شکلهای جایگزین با "würde"
امری
جملات امری معلوم برای فعل ersteigen
برگههای کاری
ترجمهها
ترجمههای ersteigen آلمانی
-
ersteigen
climb, escalade, scale, conquer
взбираться, взобраться, взойти, всходить, восходить, подниматься
subir, encumbrar, escalar
escalader, gravir, faire l'ascension de, monter sur
tırmanmak, zirveye çıkmak
subir a, subir em, trepar a, trepar em, conquistar, escalar, subir
scalare, salire
escalada, urca
felszállni, megmászni
wspinać się, zdobywać
ανεβαίνω σε, αναρτώ, κατακτώ
beklimmen, overwinnen
vystupovat, vystupovatstoupit, zlézat, zlézt, vystoupat, zdolat
bestiga, klättra
bestige, erobre
克服する, 登る
escalar, superar
kiivetä, valloittaa
bestige, klatre opp
gailurra, igo
osvojiti, uspeti
освојам, освојување
osvojiti, premagati
vystúpiť, zdolať
osvojiti, uspeti
osvojiti, uspeti
завойовувати, підніматися
изкачвам, покорявам
падняцца, узбірацца
לטפס، לכבוש
تسلق، تسلَّق، صعود
بالا رفتن، صعود کردن
چڑھنا، عبور کرنا
ersteigen in dict.cc
ترجمهها
همکاری کنید
به ما کمک کن و با افزودن ورودیهای جدید و ارزیابی موارد موجود، یک قهرمان شو. به عنوان تشکر، پس از رسیدن به امتیاز مشخصی میتوانی از این وبسایت بدون تبلیغات استفاده کنی.
|
ورود |
معانی
معانی و مترادفهای ersteigenقواعد صرف
قوانین دقیق برای صرف فعل