جملاتی با فعل einwilligen

نمونه‌هایی برای استفاده از صرف فعل einwilligen. این‌ها جملات واقعی و جملاتی از پروژه Tatoeba هستند. برای هر شکل صرف‌شده، یک مثال جمله نمایش داده می‌شود. شکل فعل برجسته می‌شود. اگر بیش از یک جمله وجود داشته باشد، یک مثال با فعل آلمانی einwilligen به صورت تصادفی انتخاب می‌شود. برای اینکه صرف فعل را نه تنها با مثال‌ها بلکه با تمرین نیز یاد بگیرید، برگه‌های تمرین برای فعل einwilligen در دسترس هستند.

زمان حال

-

گذشته ناقص

  • Er willigte gleich ein . 
    انگلیسی He agreed right away.
  • Er willigte ohne Bedenken ein . 
    انگلیسی He agreed without hesitation.
  • Er willigte widerstrebend ein . 
    انگلیسی He accepted reluctantly.

وجه التزامی I

-

حالت التبعیض دوم

-

امری

-

مصدر

  • Tom würde einwilligen . 
    انگلیسی Tom would accept.
  • Der junge Mann brachte mich dazu einzuwilligen . 
    انگلیسی The young man tricked me into consenting.
  • Der Vater wird nie in meine Ehe einwilligen . 
    انگلیسی The father will never agree to my marriage.

وجه وصفی

  • Er hat in meinen Vorschlag eingewilligt . 
    انگلیسی He acceded to my proposal.
  • Der Mann hat eingewilligt , aber die Frau blieb unerbittlich. 
    انگلیسی The man agreed, but the woman remained relentless.

 جدول افعال قوانین  معانی 

وجه خبری

جملات نمونه در حالت اخباری معلوم برای فعل einwilligen


  • Er willigte gleich ein . 
    انگلیسی He agreed right away.
  • Er willigte ohne Bedenken ein . 
    انگلیسی He agreed without hesitation.
  • Er willigte widerstrebend ein . 
    انگلیسی He accepted reluctantly.

 جدول افعال

وجه التمنی (سبژونکتیو)

کاربرد وجه التمنی معلوم برای فعل einwilligen

وجه شرطی دوم (würde)

شکل‌های جایگزین با "würde"

امری

جملات امری معلوم برای فعل einwilligen

ترجمه‌ها

ترجمه‌های einwilligen آلمانی


آلمانی einwilligen
انگلیسی agree, consent, accede, acquiesce in, acquiesce to, approve, assent to, comply
روسی соглашаться, давать согласие, дать согласие, согласиться, согласие
اسپانیایی consentir, acceder a, aprobar, conformarse, estar conforme, dar consentimiento
فرانسوی acquiescer à, consentir à, donner son accord, accepter, consentir
ترکی razı olmak, tasvip etmek, uygun görmek, onaylamak
پرتغالی consentir, concordar com, consentir em, dar consentimento
ایتالیایی acconsentire, approvare, accondiscendere a, acconsentire a, annuire, consentire
رومانی accepta, consimți
مجاری beleegyezik, hozzájárulás
لهستانی zezwalać, zezwolić, zgadzać, wyrażać zgodę, zgadzać się
یونانی συμφωνώ, συναινώ, συγκατάθεση
هلندی inwilligen, toestaan, toestemming geven
چکی souhlasit, svolovat, svolovatlit
سوئدی samtycka, bifalla, gå med
دانمارکی samtykke, gå ind, indvillige, give consent
ژاپنی 同意する, 承諾する
کاتالان acceptar, consentir
فنلاندی suostua, myöntyä, hyväksyä
نروژی samtykke
باسکی baimena ematea, onartzea
صربی pristati, saglasiti se
مقدونی согласност
اسلوونیایی dati soglasje, pristati
اسلواکی súhlasiť
بوسنیایی pristati, saglasiti se
کرواتی pristati, suglasnost
اوکراینی погоджуватися
بلغاری съгласие
بلاروسی даць згоду
عبریלהסכים
عربیوافق، موافقة
فارسیرضایت دادن، توافق کردن
اردورضامندی

einwilligen in dict.cc


ترجمه‌ها 

همکاری کنید


به ما کمک کن و با افزودن ورودی‌های جدید و ارزیابی موارد موجود، یک قهرمان شو. به عنوان تشکر، پس از رسیدن به امتیاز مشخصی می‌توانی از این وب‌سایت بدون تبلیغات استفاده کنی.



ورود

همه قهرمانان 

معانی

معانی و مترادف‌های einwilligen

قواعد صرف

قوانین دقیق برای صرف فعل

نظرات



ورود

* جملات Tatoeba (tatoeba.org) تحت مجوز CC BY 2.0 FR (creativecommons.org/licenses/by/2.0/fr/) به صورت رایگان در دسترس هستند. برخی از آن‌ها تغییر یافته‌اند. نویسندگان جملات را می‌توانید از طریق این لینک‌ها پیدا کنید: 6790154, 2469232, 2322221, 6620148, 1937976, 1459408, 4111129, 4674680

* تعاریف تا حدی از ویکی‌واژه (de.wiktionary.org) گرفته شده‌اند و ممکن است بعداً تغییر کرده باشند. آن‌ها تحت مجوز CC-BY-SA 3.0 (creativecommons.org/licenses/by-sa/3.0) به صورت رایگان در دسترس هستند: 151451

* برخی از مترادف‌ها از OpenThesaurus (openthesaurus.de) گرفته شده‌اند و ممکن است بعداً تغییر یافته باشند. آن‌ها تحت مجوز CC-BY-SA 4.0 (creativecommons.org/licenses/by-sa/4.0) به صورت رایگان در دسترس هستند: einwilligen