جملاتی با فعل durchwachsen

نمونه‌هایی برای استفاده از صرف فعل durchwachsen. این‌ها جملات واقعی و جملاتی از پروژه Tatoeba هستند. برای هر شکل صرف‌شده، یک مثال جمله نمایش داده می‌شود. شکل فعل برجسته می‌شود. اگر بیش از یک جمله وجود داشته باشد، یک مثال با فعل آلمانی durchwachsen به صورت تصادفی انتخاب می‌شود. برای اینکه صرف فعل را نه تنها با مثال‌ها بلکه با تمرین نیز یاد بگیرید، برگه‌های تمرین برای فعل durchwachsen در دسترس هستند.

haben, غیرقابل تفکیک
durchwachsen
sein, قابل تفکیک
durch·wachsen
صفت
durchwachsen

وجه خبری

جملات نمونه در حالت اخباری معلوم برای فعل durchwachsen


  • Der Efeu wuchs schon zwischen den Brettern des Schuppens durch . 
    انگلیسی Ivy was already growing between the boards of the shed.

 جدول افعال

وجه التمنی (سبژونکتیو)

کاربرد وجه التمنی معلوم برای فعل durchwachsen

وجه شرطی دوم (würde)

شکل‌های جایگزین با "würde"

امری

جملات امری معلوم برای فعل durchwachsen

ترجمه‌ها

ترجمه‌های durchwachsen آلمانی


آلمانی durchwachsen
انگلیسی grow through
روسی пробиваться, расти сквозь
اسپانیایی crecer a través de
فرانسوی croître à travers, pénétrer
ترکی içinden geçmek
پرتغالی crescer através
ایتالیایی attraversare
رومانی crește prin ceva
مجاری át nőni
لهستانی przebić się, przełamać
یونانی διαπερνώ
هلندی doorgroeien
چکی procházet
سوئدی genomväxa
دانمارکی vokse igennem
ژاپنی 成長する
کاتالان creixer a través
فنلاندی kasvaa läpi, läpäistä
نروژی vokse gjennom
باسکی hazi
صربی prolaziti, proći
مقدونی прераснување
اسلوونیایی prerasti
اسلواکی prerásť
بوسنیایی prolaziti
کرواتی prolaziti
اوکراینی проростати
بلغاری израствам, пробивам
بلاروسی прасвяткаць
اندونزیایی tumbuh menembus
ویتنامی mọc xuyên qua
ازبکی orasidan o‘smoq
هندی आर-पार उगना
چینی 穿过生长
تایلندی งอกทะลุ
کره‌ای 관통하여 자라다, 뚫고 자라다
آذربایجانی içindən böyümək
گرجی გავლით იზრდება
بنگالی ভেদ করে গজানো
آلبانیایی rritet përmes
مراتی आरपार उगवणे, भेदून उगवणे
نپالی भेर्दै उग्नु
تلگو చీల్చుకుని పెరగడం
لتونیایی augt cauri
تامیلی துளைத்து வளர
استونیایی läbi kasvama
ارمنی միջով աճել
کردی bi têkçûnê ve mezin bûn
عبریלגדול דרך
عربیينمو من خلال
فارسیرشد کردن
اردونکلنا، پھلنا

durchwachsen in dict.cc


ترجمه‌ها 

همکاری کنید


به ما کمک کن و با افزودن ورودی‌های جدید و ارزیابی موارد موجود، یک قهرمان شو. به عنوان تشکر، پس از رسیدن به امتیاز مشخصی می‌توانی از این وب‌سایت بدون تبلیغات استفاده کنی.



ورود

همه قهرمانان 

معانی

معانی و مترادف‌های durchwachsen

  • [Pflanzen] durch etwas hindurch wachsen
  • etwas mittels natürlichen Wachstums durchdringen, von Fett durchzogen
  • medioker, nicht so prickelnd, durchschnittlich, passabel, mittelmäßig, geht so

durchwachsen in openthesaurus.de

معانی  مترادف‌ها 

قواعد صرف

قوانین دقیق برای صرف فعل

نظرات



ورود

* تعاریف تا حدی از ویکی‌واژه (de.wiktionary.org) گرفته شده‌اند و ممکن است بعداً تغییر کرده باشند. آن‌ها تحت مجوز CC-BY-SA 3.0 (creativecommons.org/licenses/by-sa/3.0) به صورت رایگان در دسترس هستند: 272592, 272592

* برخی از مترادف‌ها از OpenThesaurus (openthesaurus.de) گرفته شده‌اند و ممکن است بعداً تغییر یافته باشند. آن‌ها تحت مجوز CC-BY-SA 4.0 (creativecommons.org/licenses/by-sa/4.0) به صورت رایگان در دسترس هستند: durchwachsen,

* جملات ویکشِنری (de.wiktionary.org) تحت مجوز CC BY-SA 3.0 (creativecommons.org/licenses/by-sa/3.0/deed.de) به صورت رایگان در دسترس هستند. برخی از آن‌ها تغییر یافته‌اند. نویسندگان جملات را می‌توانید از طریق لینک‌های زیر مشاهده کنید: 272592