جملاتی با فعل durchseihen
نمونههایی برای استفاده از صرف فعل durchseihen. اینها جملات واقعی و جملاتی از پروژه Tatoeba هستند. برای هر شکل صرفشده، یک مثال جمله نمایش داده میشود. شکل فعل برجسته میشود. اگر بیش از یک جمله وجود داشته باشد، یک مثال با فعل آلمانی durchseihen به صورت تصادفی انتخاب میشود. برای اینکه صرف فعل را نه تنها با مثالها بلکه با تمرین نیز یاد بگیرید، برگههای تمرین برای فعل durchseihen در دسترس هستند.
زمان حال
-
گذشته ناقص
-
وجه التزامی I
-
حالت التبعیض دوم
-
امری
-
مصدر
-
وجه وصفی
-
جدول افعال قوانین
- چگونه durchseihen را در زمان حال صرف میکنید؟
- چگونه durchseihen را در گذشته ناقص صرف میکنید؟
- چگونه durchseihen را در امری صرف میکنید؟
- چگونه durchseihen را در وجه التمنی I (Konjunktiv I) صرف میکنید؟
- چگونه durchseihen را در وجه التمنی دوم (Konjunktiv II) صرف میکنید؟
- چگونه durchseihen را در مصدر صرف میکنید؟
- چگونه durchseihen را در وجه وصفی صرف میکنید؟
- افعال در زبان آلمانی چگونه صرف میشوند؟
زمان حال گذشته ناقص امری وجه التمنی اول وجه التمنی دوم مصدر وجه وصفی
وجه خبری
جملات نمونه در حالت اخباری معلوم برای فعل durchseihen
وجه التمنی (سبژونکتیو)
کاربرد وجه التمنی معلوم برای فعل durchseihen
وجه شرطی دوم (würde)
شکلهای جایگزین با "würde"
امری
جملات امری معلوم برای فعل durchseihen
برگههای کاری
ترجمهها
ترجمههای durchseihen آلمانی
-
durchseihen
filter, strain, percolate, screen-mesh
процеживать, цедить, нацеживать, процедить
colador, colar, filtrar, tamizar
filtrer, passer à l'étamine
süzmek
coar, filtrar
colare, filtrare, setacciare
strecura
szűrni
przecedzać, przecedzić, przesiewać
σιφόνισμα
zeven
procedit, přecedit, přesít, scedit, sít
sila
sieve
こす, 濾す
colador
siivilöidä
sile
iragazi
cediti
сито
sito
scediť
procijediti
procijediti
проціджувати
прецеждам
пратаркаць
saring
sàng
elakdan o'tkazish
छानना
筛
ร่อน
거르다
süzmək
ფილტრება
ছেঁকে ফেল
sit
छानणे
छान्नु
వడపడం
siet
வடிகட்டுதல்
sõeluda
զտել
filtr kirin
לסנן
تصفية
صاف کردن، غربال کردن
نکالنا، چھاننا
durchseihen in dict.cc
ترجمهها
همکاری کنید
به ما کمک کن و با افزودن ورودیهای جدید و ارزیابی موارد موجود، یک قهرمان شو. به عنوان تشکر، پس از رسیدن به امتیاز مشخصی میتوانی از این وبسایت بدون تبلیغات استفاده کنی.
|
!!!/ANMELDUNG.anmelden!!! |
معانی
معانی و مترادفهای durchseihen- [Grundlagen] mit Hilfe eines Siebes etwas feste Bestandteile aus einer Flüssigkeit entfernen, durchgehen, passieren, sieben, seihen
معانی مترادفها
قواعد صرف
قوانین دقیق برای صرف فعل