جملاتی با فعل durchmessen

نمونه‌هایی برای استفاده از صرف فعل durchmessen. این‌ها جملات واقعی و جملاتی از پروژه Tatoeba هستند. برای هر شکل صرف‌شده، یک مثال جمله نمایش داده می‌شود. شکل فعل برجسته می‌شود. اگر بیش از یک جمله وجود داشته باشد، یک مثال با فعل آلمانی durchmessen به صورت تصادفی انتخاب می‌شود. برای اینکه صرف فعل را نه تنها با مثال‌ها بلکه با تمرین نیز یاد بگیرید، برگه‌های تمرین برای فعل durchmessen در دسترس هستند.

غیرقابل تفکیک
durchmessen
قابل تفکیک
durch·messen

ترجمه‌ها

ترجمه‌های durchmessen آلمانی


آلمانی durchmessen
انگلیسی measure through, stride across
روسی измерять, обмеривать, обмерить, обмерять, промерить, промерять
اسپانیایی atravesar, medir completamente, recorrer
فرانسوی mesurer, parcourir, traverser
ترکی ölçmek
پرتغالی medir
ایتالیایی misurare, percorrere
رومانی măsura
مجاری mérni, átmérni
لهستانی zmierzyć
یونانی μετρώ
هلندی opmeten
چکی změřit
سوئدی mäta
دانمارکی måle
ژاپنی 測定する
کاتالان mesurar
فنلاندی mittaus
نروژی måle
باسکی neurtu
صربی izmeriti
مقدونی мерење
اسلوونیایی izmeriti
اسلواکی zmerať
بوسنیایی izmjeriti
کرواتی izmjeriti
اوکراینی виміряти
بلغاری измервам
بلاروسی вымярэнне
اندونزیایی mengukur dari awal hingga akhir
ویتنامی đo từ đầu đến cuối
ازبکی boshlanishidan oxirigacha o‘lchash
هندی शुरुआत से अंत तक मापना
چینی 从头到尾测量
تایلندی วัดจากต้นจนจบ
کره‌ای 처음부터 끝까지 재다
آذربایجانی başından sonuna ölçmək
گرجی დაწყებიდან ბოლომდე ზომვა
بنگالی শুরু থেকে শেষ পর্যন্ত মাপা
آلبانیایی mas nga fillimi deri në fund
مراتی शुरुवातींपासून शेवटपर्यंत मोजणे
نپالی सुरुवातदेखि अन्तसम्म मापन गर्नु
تلگو ప్రారంభం నుంచి చివరి వరకు కొలవడం
لتونیایی no sākuma līdz beigām mērīt
تامیلی துவக்கம் முதல் முடிவு வரை அளவிடுதல்
استونیایی algusest lõpuni mõõta
ارمنی սկզբից մինչև վերջ չափել
کردی destpêkê heta dawiyê pîvanîn
عبریלמדוד
عربیقياس كامل
فارسیاندازه‌گیری
اردوپیمائش کرنا

durchmessen in dict.cc


ترجمه‌ها 

همکاری کنید


به ما کمک کن و با افزودن ورودی‌های جدید و ارزیابی موارد موجود، یک قهرمان شو. به عنوان تشکر، پس از رسیدن به امتیاز مشخصی می‌توانی از این وب‌سایت بدون تبلیغات استفاده کنی.



ورود

همه قهرمانان 

معانی

معانی و مترادف‌های durchmessen

  • von Anfang bis Ende messen

durchmessen in openthesaurus.de

معانی  مترادف‌ها 

قواعد صرف

قوانین دقیق برای صرف فعل

نظرات



ورود