جملاتی با فعل draufstürzen

نمونه‌هایی برای استفاده از صرف فعل draufstürzen. این‌ها جملات واقعی و جملاتی از پروژه Tatoeba هستند. برای هر شکل صرف‌شده، یک مثال جمله نمایش داده می‌شود. شکل فعل برجسته می‌شود. اگر بیش از یک جمله وجود داشته باشد، یک مثال با فعل آلمانی draufstürzen به صورت تصادفی انتخاب می‌شود. برای اینکه صرف فعل را نه تنها با مثال‌ها بلکه با تمرین نیز یاد بگیرید، برگه‌های تمرین برای فعل draufstürzen در دسترس هستند.

وجه خبری

جملات نمونه در حالت اخباری معلوم برای فعل draufstürzen

وجه التمنی (سبژونکتیو)

کاربرد وجه التمنی معلوم برای فعل draufstürzen

وجه شرطی دوم (würde)

شکل‌های جایگزین با "würde"

امری

جملات امری معلوم برای فعل draufstürzen

ترجمه‌ها

ترجمه‌های draufstürzen آلمانی


آلمانی draufstürzen
انگلیسی dive, pounce, rush
روسی набрасываться
اسپانیایی lanzarse, precipitarse
فرانسوی se jeter sur
ترکی saldırmak, üstüne atılmak
پرتغالی atirar-se, lançar-se
ایتالیایی buttarsi, lanciarsi
رومانی se arunca asupra
مجاری ráveti magát
لهستانی naskoczyć na coś, rzucić się na coś
یونانی ορμητικά
هلندی neerwerpen, opduiken
چکی vrhnout se na něco
سوئدی kasta sig över
دانمارکی kaste sig over
ژاپنی 突進する, 飛び込む
کاتالان llançar-se
فنلاندی hyökätä, kaatua
نروژی kaste seg over
باسکی bota
صربی napasti, naskočiti
مقدونی падне, скокне
اسلوونیایی napasti, zgrabit
اسلواکی vrhnúť sa na niečo
بوسنیایی napasti, naskočiti
کرواتی naskočiti, srušiti se
اوکراینی накидатися, накидатися на щось
بلغاری напряко
بلاروسی накінуцца, накінуцца на
اندونزیایی meloncat
ویتنامی nhảy bổ
ازبکی tashlanmoq
هندی झपटना
چینی 扑向
تایلندی กระโดดใส่
کره‌ای 덮치다
آذربایجانی tullanmaq
گرجی დაჯახება
بنگالی ঝাঁপ দেওয়া
آلبانیایی sulmoj
مراتی झपटणे
نپالی झपट्नु
تلگو దూకడం
لتونیایی uzbrukt
تامیلی தாக்குதல்
استونیایی ründama
ارمنی հարձակվել
کردی ser xistin
عبریלהתנפל
عربیانقضاض
فارسیافتادن، پریدن
اردوجھپٹنا، ٹوٹ پڑنا

draufstürzen in dict.cc


ترجمه‌ها 

همکاری کنید


به ما کمک کن و با افزودن ورودی‌های جدید و ارزیابی موارد موجود، یک قهرمان شو. به عنوان تشکر، پس از رسیدن به امتیاز مشخصی می‌توانی از این وب‌سایت بدون تبلیغات استفاده کنی.



ورود

همه قهرمانان 

معانی

معانی و مترادف‌های draufstürzen

  • sich heftig auf etwas werfen

draufstürzen in openthesaurus.de

معانی  مترادف‌ها 

قواعد صرف

قوانین دقیق برای صرف فعل

نظرات



ورود