جملاتی با فعل dranbleiben
نمونههایی برای استفاده از صرف فعل dranbleiben. اینها جملات واقعی و جملاتی از پروژه Tatoeba هستند. برای هر شکل صرفشده، یک مثال جمله نمایش داده میشود. شکل فعل برجسته میشود. اگر بیش از یک جمله وجود داشته باشد، یک مثال با فعل آلمانی dranbleiben به صورت تصادفی انتخاب میشود. برای اینکه صرف فعل را نه تنها با مثالها بلکه با تمرین نیز یاد بگیرید، برگههای تمرین برای فعل dranbleiben در دسترس هستند.
زمان حال
-
گذشته ناقص
-
وجه التزامی I
-
حالت التبعیض دوم
-
امری
-
مصدر
-
وجه وصفی
-
جدول افعال قوانین
- چگونه dranbleiben را در زمان حال صرف میکنید؟
- چگونه dranbleiben را در گذشته ناقص صرف میکنید؟
- چگونه dranbleiben را در امری صرف میکنید؟
- چگونه dranbleiben را در وجه التمنی I (Konjunktiv I) صرف میکنید؟
- چگونه dranbleiben را در وجه التمنی دوم (Konjunktiv II) صرف میکنید؟
- چگونه dranbleiben را در مصدر صرف میکنید؟
- چگونه dranbleiben را در وجه وصفی صرف میکنید؟
- افعال در زبان آلمانی چگونه صرف میشوند؟
زمان حال گذشته ناقص امری وجه التمنی اول وجه التمنی دوم مصدر وجه وصفی
وجه خبری
جملات نمونه در حالت اخباری معلوم برای فعل dranbleiben
وجه التمنی (سبژونکتیو)
کاربرد وجه التمنی معلوم برای فعل dranbleiben
وجه شرطی دوم (würde)
شکلهای جایگزین با "würde"
امری
جملات امری معلوم برای فعل dranbleiben
برگههای کاری
ترجمهها
ترجمههای dranbleiben آلمانی
-
dranbleiben
hang on, hang tough, hold, hold (on), keep at, keep to, keep up (with), stay in touch (with)
ждать, не отступаться, не отступиться, преследовать, продолжать делать, продолжить делать, не сдаваться, упорствовать
no colgar, no soltar, seguir la pista, mantenerse, persistir
enquiller, ne pas quitter, rester à l'écoute, persévérer, s'accrocher
devam etmek, pes etmek
continuar, manter-se, persistir
darsi da fare, non mollare, rimanere in linea, resistere, tenere duro
persevera, rămâne dedicat
kitartás, tartás
nie rozłączać, nie poddawać się, trzymać się
μένω στο τηλέφωνο, επιμένω, επιμονή
volhouden, doorzetten
počkat, čekat, nepovolit, vytrvat
hålla fast, inte ge upp
blive ved, holde fast
あきらめない, 粘り強くいる
mantenir-se, persistir
pitää kiinni, pysyä mukana
holde fast, ikke gi opp
eutsi, mantendu
ne odustati, ostati uz nešto
не откажувај, остани на
ne obupati, vztrajati
nepustiť, vytrvať
ne odustati, ostati uz
ne odustati, ostati uz nešto
не здаватися, триматися
неотстъпване, упорстване
не здавацца, трымацца
להחזיק، להתמיד
عدم الاستسلام، التمسك
ادامه دادن، پافشاری کردن
پکڑنا، ہار نہ ماننا
dranbleiben in dict.cc
ترجمهها
همکاری کنید
به ما کمک کن و با افزودن ورودیهای جدید و ارزیابی موارد موجود، یک قهرمان شو. به عنوان تشکر، پس از رسیدن به امتیاز مشخصی میتوانی از این وبسایت بدون تبلیغات استفاده کنی.
|
ورود |
معانی
معانی و مترادفهای dranbleibenقواعد صرف
قوانین دقیق برای صرف فعل