جملاتی با فعل dicketun
نمونههایی برای استفاده از صرف فعل dicketun. اینها جملات واقعی و جملاتی از پروژه Tatoeba هستند. برای هر شکل صرفشده، یک مثال جمله نمایش داده میشود. شکل فعل برجسته میشود. اگر بیش از یک جمله وجود داشته باشد، یک مثال با فعل آلمانی dicketun به صورت تصادفی انتخاب میشود. برای اینکه صرف فعل را نه تنها با مثالها بلکه با تمرین نیز یاد بگیرید، برگههای تمرین برای فعل dicketun در دسترس هستند.
زمان حال
-
گذشته ناقص
-
وجه التزامی I
-
حالت التبعیض دوم
-
امری
-
مصدر
-
وجه وصفی
-
جدول افعال قوانین
- چگونه dicketun را در زمان حال صرف میکنید؟
- چگونه dicketun را در گذشته ناقص صرف میکنید؟
- چگونه dicketun را در امری صرف میکنید؟
- چگونه dicketun را در وجه التمنی I (Konjunktiv I) صرف میکنید؟
- چگونه dicketun را در وجه التمنی دوم (Konjunktiv II) صرف میکنید؟
- چگونه dicketun را در مصدر صرف میکنید؟
- چگونه dicketun را در وجه وصفی صرف میکنید؟
- افعال در زبان آلمانی چگونه صرف میشوند؟
زمان حال گذشته ناقص امری وجه التمنی اول وجه التمنی دوم مصدر وجه وصفی
وجه خبری
جملات نمونه در حالت اخباری معلوم برای فعل dicketun
وجه التمنی (سبژونکتیو)
کاربرد وجه التمنی معلوم برای فعل dicketun
وجه شرطی دوم (würde)
شکلهای جایگزین با "würde"
امری
جملات امری معلوم برای فعل dicketun
برگههای کاری
ترجمهها
ترجمههای dicketun آلمانی
-
dicketun
boast, show off
выпендриваться, хвастаться
fanfarronear, presumir, vanagloriarse de
faire le fier, se vanter
büyüklük taslamak, perdahlamak, övünmek
se exibir, vangloriar
esibire, vantarsi
se lăuda
felvágni, nagyképűsködni
popisywać się, przechwalać się
καυχιέμαι, μεγαλοποιώ
grootsprakerig, opscheppen
chlubit se, předvádět se
skryta, storslå
prale, skryde
自慢する, 誇示する
fanfarronar, presumir
kerskailla, pröystäillä
prale, skryte
handitu, harro egon
hvaliti se, pretvarati se
премудрување, фалба
pohvaliti se, veličati se
chváliť sa, vytŕčať
hvaliti se, pretvarati se
hvaliti se, pretvarati se
випендрюватися, хвалитися
изтъквам се, похвалвам се
пахваліцца, хвастуныць
menyombongkan diri, pamer
khoe khoang, khoác lác, làm màu
kerilmoq, ko‘z-ko‘z qilmoq, maqtanmoq
शेखी बघारना, डींग मारना
吹嘘, 摆架子, 炫耀
คุยโว, วางท่า, อวด
뽐내다, 자랑하다, 잘난 척하다, 허세 부리다
öyünmək, lovğalanmaq
თავის ქება, კვეხნა, ტრაბახობა
দম্ভ করা, বড়াই করা
krekosem, mburrem
डिंग मारणे, फुशारकी मारणे, मिरवणे, शेखी मारणे
घमण्ड गर्नु, डींग हाँक्नु, दम्भ गर्नु, शेखी मार्नु
అడంబరపడటం, అడంబరపడు, దంభం చూపు, దర్పం చూపించడం
lielīties, dižoties
பெருமை பேசு, காட்சி போடு, தம்பட்டம் போடு
eputama, hooplema, kelkima
գոռոզանալ, պարծենալ
fexr kirin, xwe nîşandan, xwe pêşandan
להתנשא، להתפאר
تباهى، تفاخر
خودستایی
بڑائی کرنا، دکھاوا کرنا
dicketun in dict.cc
ترجمهها
همکاری کنید
به ما کمک کن و با افزودن ورودیهای جدید و ارزیابی موارد موجود، یک قهرمان شو. به عنوان تشکر، پس از رسیدن به امتیاز مشخصی میتوانی از این وبسایت بدون تبلیغات استفاده کنی.
|
ورود |
معانی
معانی و مترادفهای dicketun- dicktun, prahlen, großtun, Eindruck schinden, pranzen, strunzen, (den) Molli machen
معانی مترادفها
قواعد صرف
قوانین دقیق برای صرف فعل