جملاتی با فعل designieren

نمونه‌هایی برای استفاده از صرف فعل designieren. این‌ها جملات واقعی و جملاتی از پروژه Tatoeba هستند. برای هر شکل صرف‌شده، یک مثال جمله نمایش داده می‌شود. شکل فعل برجسته می‌شود. اگر بیش از یک جمله وجود داشته باشد، یک مثال با فعل آلمانی designieren به صورت تصادفی انتخاب می‌شود. برای اینکه صرف فعل را نه تنها با مثال‌ها بلکه با تمرین نیز یاد بگیرید، برگه‌های تمرین برای فعل designieren در دسترس هستند.

وجه خبری

جملات نمونه در حالت اخباری معلوم برای فعل designieren

وجه التمنی (سبژونکتیو)

کاربرد وجه التمنی معلوم برای فعل designieren

وجه شرطی دوم (würde)

شکل‌های جایگزین با "würde"

امری

جملات امری معلوم برای فعل designieren

ترجمه‌ها

ترجمه‌های designieren آلمانی


آلمانی designieren
انگلیسی designate, appoint, assign
روسی назначать, выдвигать, выдвинуть, назначить, обозначать, определять, предназначать, предназначить
اسپانیایی designar, designación, nombrar
فرانسوی désigner
ترکی atamak, belirlemek, tanımlamak
پرتغالی designar, designação, nomear
ایتالیایی designare, indicare, nominare
رومانی desemna, indica, numi
مجاری kinevez, meghatároz
لهستانی nominować, określać, wyznaczać
یونانی διορίζω, καθορίζω, ορίζω
هلندی aanstellen, aanwijzen, benoemen, bepalen, bestemmen, bestemmen voor, voorlopig benoemen
چکی jmenovat, označit, určit
سوئدی beteckna, bestämma, föreskriva, utnämna, utse
دانمارکی bestemme, udnævne, udpege
ژاپنی 任命する, 指名する, 指定する
کاتالان designació, designar
فنلاندی määritellä, nimittää, osoittaa
نروژی bestemme, tildele, utpeke
باسکی izendatu, aurreikusi, markatu
صربی imenovati, odabrati, odrediti
مقدونی именува, назначува, одредува
اسلوونیایی določiti, imenovati, označiti
اسلواکی menovať, označiť, určiť
بوسنیایی imenovati, odabrati, odrediti
کرواتی imenovati, odabrati, odrediti
اوکراینی визначати, обирати, призначати
بلغاری назначавам, обозначавам, определям
بلاروسی абазначыць, вызначыць, назначыць
اندونزیایی menetapkan, menunjuk
ویتنامی đề cử, định danh
ازبکی belgilash, nomlamoq
هندی नामित करना
چینی 任命, 指定
تایلندی กำหนด, แต่งตั้ง
کره‌ای 지명하다, 지정하다
آذربایجانی namizədləşdirmək, təyin etmək
گرجی დანიშვნა, ნიშნვა
بنگالی নিয়োগ করা, মনোনীত করা
آلبانیایی emëroj, përzgjedh
مراتی नामित करणे
نپالی नियुक्त गर्नु, मनोनित गर्नु
تلگو నియమించటం
لتونیایی iecelt, nozīmēt
تامیلی நியமிக்க
استونیایی määrama, nomineerida
ارمنی նշանակել
کردی destnîşan kirin, nîşan dan
عبریלמנות، לציין، לקבוע
عربیتحديد، تسمية، تعيين
فارسیتعیین کردن، معین کردن، نامگذاری
اردومتعین کرنا، مقرر کرنا، نامزد کرنا

designieren in dict.cc


ترجمه‌ها 

همکاری کنید


به ما کمک کن و با افزودن ورودی‌های جدید و ارزیابی موارد موجود، یک قهرمان شو. به عنوان تشکر، پس از رسیدن به امتیاز مشخصی می‌توانی از این وب‌سایت بدون تبلیغات استفاده کنی.



ورود

همه قهرمانان 

معانی

معانی و مترادف‌های designieren

  • voraus ernennen, bezeichnen, vorsehen, bestimmen, voraus ernennen, bezeichnen, vorsehen, bestimmen
  • [Fachsprache] designierter Nachfolger, mandatieren, beauftragen, Auftrag erteilen, bestimmen, vorsehen

designieren in openthesaurus.de

معانی  مترادف‌ها 

قواعد صرف

قوانین دقیق برای صرف فعل

نظرات



ورود

* تعاریف تا حدی از ویکی‌واژه (de.wiktionary.org) گرفته شده‌اند و ممکن است بعداً تغییر کرده باشند. آن‌ها تحت مجوز CC-BY-SA 3.0 (creativecommons.org/licenses/by-sa/3.0) به صورت رایگان در دسترس هستند: 79080

* برخی از مترادف‌ها از OpenThesaurus (openthesaurus.de) گرفته شده‌اند و ممکن است بعداً تغییر یافته باشند. آن‌ها تحت مجوز CC-BY-SA 4.0 (creativecommons.org/licenses/by-sa/4.0) به صورت رایگان در دسترس هستند: designieren

* جملات ویکشِنری (de.wiktionary.org) تحت مجوز CC BY-SA 3.0 (creativecommons.org/licenses/by-sa/3.0/deed.de) به صورت رایگان در دسترس هستند. برخی از آن‌ها تغییر یافته‌اند. نویسندگان جملات را می‌توانید از طریق لینک‌های زیر مشاهده کنید: 79080