جملاتی با فعل auseinanderplatzen

نمونه‌هایی برای استفاده از صرف فعل auseinanderplatzen. این‌ها جملات واقعی و جملاتی از پروژه Tatoeba هستند. برای هر شکل صرف‌شده، یک مثال جمله نمایش داده می‌شود. شکل فعل برجسته می‌شود. اگر بیش از یک جمله وجود داشته باشد، یک مثال با فعل آلمانی auseinanderplatzen به صورت تصادفی انتخاب می‌شود. برای اینکه صرف فعل را نه تنها با مثال‌ها بلکه با تمرین نیز یاد بگیرید، برگه‌های تمرین برای فعل auseinanderplatzen در دسترس هستند.

وجه خبری

جملات نمونه در حالت اخباری معلوم برای فعل auseinanderplatzen


  • Von ähnlicher Seelenverderbnis befallen, bröckeln die Kartoffeln während des Schälens in Stücken von den Gabeln und platzen , wie von inneren Erdbeben aufgerührt, auseinander . 
    انگلیسی Affected by similar soul corruption, the potatoes crumble into pieces from the forks while being peeled and burst apart, as if stirred by internal earthquakes.

 جدول افعال

وجه التمنی (سبژونکتیو)

کاربرد وجه التمنی معلوم برای فعل auseinanderplatzen

وجه شرطی دوم (würde)

شکل‌های جایگزین با "würde"

امری

جملات امری معلوم برای فعل auseinanderplatzen

ترجمه‌ها

ترجمه‌های auseinanderplatzen آلمانی


آلمانی auseinanderplatzen
انگلیسی burst apart, explode
روسی лопаться, разрываться
اسپانیایی estallar, explotar
فرانسوی exploser, éclater
ترکی patlamak, dağılıp gitmek
پرتغالی estourar, explodir
ایتالیایی esplodere, scoppiare
رومانی exploda, se sparge
مجاری szétszakad
لهستانی pęknąć, rozpaść się
یونانی σκορπίζω, σπάω
هلندی uiteenbarsten, uit elkaar spatten
چکی prasknout, rozprasknout
سوئدی explodera, spricka
دانمارکی sprænge
ژاپنی 弾ける, 破裂する
کاتالان esclatar, explosionar
فنلاندی pirstoutua, räjähtää
نروژی eksplodere, sprenge
باسکی haizatu, puskatu
صربی eksplodirati, raspasti se
مقدونی експлозија, распукнување
اسلوونیایی eksplodirati, razpasti
اسلواکی prasknúť, roztrhnúť sa
بوسنیایی eksplodirati, raspasti se
کرواتی eksplodirati, raspasti se
اوکراینی вибухати, розриватися
بلغاری експлодирам, разпуквам се
بلاروسی разбівацца, разрывацца
اندونزیایی meledak ke segala arah
ویتنامی nổ tung khắp nơi
ازبکی har tomondan portlamoq
هندی चारों ओर फटना
چینی 四处爆裂
تایلندی ระเบิดทุกทิศทาง
کره‌ای 사방으로 터지다
آذربایجانی hər tərəfdən partlamaq
گرجی ყველა მიმართულებით აფეთქება
بنگالی চারদিকে ছড়িয়ে পড়া
آلبانیایی shpërthehet në të gjitha drejtimet
مراتی चारही दिशेने फुटणे
نپالی सबै दिशामा फुट्नु
تلگو అన్ని దిశల్లో పేలడం
لتونیایی visos virzienos uzsprāgt
تامیلی எல்லா திசைகளிலும் வெடிக்க
استونیایی kõikides suundades plahvatama
ارمنی բոլոր կողմերից պայթել
کردی teqîn
عبریלהתפוצץ
عربیانفجار، تفرق
فارسیمتلاشی شدن، پاشیدن
اردوبکھرنا، پھٹنا

auseinanderplatzen in dict.cc


ترجمه‌ها 

همکاری کنید


به ما کمک کن و با افزودن ورودی‌های جدید و ارزیابی موارد موجود، یک قهرمان شو. به عنوان تشکر، پس از رسیدن به امتیاز مشخصی می‌توانی از این وب‌سایت بدون تبلیغات استفاده کنی.



ورود

همه قهرمانان 

معانی

معانی و مترادف‌های auseinanderplatzen

  • in alle Richtungen zerbersten

auseinanderplatzen in openthesaurus.de

معانی  مترادف‌ها 

قواعد صرف

قوانین دقیق برای صرف فعل

نظرات



ورود

* جملات ویکشِنری (de.wiktionary.org) تحت مجوز CC BY-SA 3.0 (creativecommons.org/licenses/by-sa/3.0/deed.de) به صورت رایگان در دسترس هستند. برخی از آن‌ها تغییر یافته‌اند. نویسندگان جملات را می‌توانید از طریق لینک‌های زیر مشاهده کنید: 113954