جملاتی با فعل aufreißen

نمونه‌هایی برای استفاده از صرف فعل aufreißen. این‌ها جملات واقعی و جملاتی از پروژه Tatoeba هستند. برای هر شکل صرف‌شده، یک مثال جمله نمایش داده می‌شود. شکل فعل برجسته می‌شود. اگر بیش از یک جمله وجود داشته باشد، یک مثال با فعل آلمانی aufreißen به صورت تصادفی انتخاب می‌شود. برای اینکه صرف فعل را نه تنها با مثال‌ها بلکه با تمرین نیز یاد بگیرید، برگه‌های تمرین برای فعل aufreißen در دسترس هستند.

sein
auf·reißen
haben
auf·reißen

وجه خبری

جملات نمونه در حالت اخباری معلوم برای فعل aufreißen

وجه التمنی (سبژونکتیو)

کاربرد وجه التمنی معلوم برای فعل aufreißen

وجه شرطی دوم (würde)

شکل‌های جایگزین با "würde"

امری

جملات امری معلوم برای فعل aufreißen

ترجمه‌ها

ترجمه‌های aufreißen آلمانی


آلمانی aufreißen
انگلیسی burst open, rip open, tear, tear open, rip
روسی разрывать, делать разметку, лопаться, набрасывать, набросать, начертить, начерчивать, обрисовать
اسپانیایی agrietarse, henderse, hendirse, rasgar, romperse
فرانسوی se déchirer, ouvrir
ترکی açılmak, yırtmak
پرتغالی rasgar, abrir repentinamente
ایتالیایی aprirsi, strappare, strapparsi
رومانی se deschide, se rupe
مجاری felnyit, kitép
لهستانی rozrywać, otwierać, poderwać, podrywać, przejaśniać, pękać, pęknąć, rozerwać
یونانی ανοίγω, σπάω
هلندی openbarsten, openbreken
چکی otevřít, roztrhnout
سوئدی spricka, öppna
دانمارکی briste, åbne
ژاپنی 破れる, 開く
کاتالان esclatar, obrir-se
فنلاندی auki repäistä
نروژی revne, åpne
باسکی hautsi, ireki
صربی otvoriti se, rastrgati
مقدونی отворити, раскрити
اسلوونیایی odpreti se, razpasti
اسلواکی otvoriť, roztrhnúť
بوسنیایی otvoriti, rastrgati
کرواتی otvoriti se, rastrgati
اوکراینی відкриватися, розривати
بلغاری отварям се, разкъсвам
بلاروسی адчыняць, разрываць
اندونزیایی membuka tiba-tiba
ویتنامی mở bung bất ngờ
ازبکی tez ochilmoq
هندی फट जाना
چینی 突然打开
تایلندی เปิดออกทันที
کره‌ای 갑자기 열리다
آذربایجانی birdən açılmaq
گرجی ფეთქითი გახსნა
بنگالی হঠাৎ খোলা
آلبانیایی hapet papritur
مراتی फाडून उघडणे
نپالی अचानक खोल्नु
تلگو అకస్మాత్తుగా తెరవడం
لتونیایی pēkšņi atveras
تامیلی திறந்து விடு
استونیایی äkitselt avama
ارمنی հանկարծ բացվել
کردی vebûn
عبریלהיפתח، להיקרע
عربیانفتح، فتح
فارسیباز کردن، پاره کردن
اردوپھٹنا، کھلنا

aufreißen in dict.cc


ترجمه‌ها 

همکاری کنید


به ما کمک کن و با افزودن ورودی‌های جدید و ارزیابی موارد موجود، یک قهرمان شو. به عنوان تشکر، پس از رسیدن به امتیاز مشخصی می‌توانی از این وب‌سایت بدون تبلیغات استفاده کنی.



ورود

همه قهرمانان 

معانی

معانی و مترادف‌های aufreißen

  • die Verpackung, Hülle von etwas zerreißen und somit den Inhalt offen legen, erreichen können
  • schnell weit öffnen
  • mit geeignetem Gerät, mit Werkzeug oder Ähnlichem gewaltsam öffnen, aufbrechen
  • so beschädigen, dass ein Loch, ein Riss entsteht, zerreißen
  • [Sport] die Abwehrspieler so beschäftigen, ablenken, dass ein Durchbruch möglich ist
  • ...

aufreißen in openthesaurus.de

معانی  مترادف‌ها 

قواعد صرف

قوانین دقیق برای صرف فعل

نظرات



ورود

* برخی از مترادف‌ها از OpenThesaurus (openthesaurus.de) گرفته شده‌اند و ممکن است بعداً تغییر یافته باشند. آن‌ها تحت مجوز CC-BY-SA 4.0 (creativecommons.org/licenses/by-sa/4.0) به صورت رایگان در دسترس هستند: aufreißen

* تعاریف تا حدی از ویکی‌واژه (de.wiktionary.org) گرفته شده‌اند و ممکن است بعداً تغییر کرده باشند. آن‌ها تحت مجوز CC-BY-SA 3.0 (creativecommons.org/licenses/by-sa/3.0) به صورت رایگان در دسترس هستند: 763938, 763938, 763938, 763938, 763938, 763938, 763938, 763938, 763938, 763938, 763938

* جملات ویکشِنری (de.wiktionary.org) تحت مجوز CC BY-SA 3.0 (creativecommons.org/licenses/by-sa/3.0/deed.de) به صورت رایگان در دسترس هستند. برخی از آن‌ها تغییر یافته‌اند. نویسندگان جملات را می‌توانید از طریق لینک‌های زیر مشاهده کنید: 763938, 562644