جملاتی با فعل anquatschen

نمونه‌هایی برای استفاده از صرف فعل anquatschen. این‌ها جملات واقعی و جملاتی از پروژه Tatoeba هستند. برای هر شکل صرف‌شده، یک مثال جمله نمایش داده می‌شود. شکل فعل برجسته می‌شود. اگر بیش از یک جمله وجود داشته باشد، یک مثال با فعل آلمانی anquatschen به صورت تصادفی انتخاب می‌شود. برای اینکه صرف فعل را نه تنها با مثال‌ها بلکه با تمرین نیز یاد بگیرید، برگه‌های تمرین برای فعل anquatschen در دسترس هستند.

وجه خبری

جملات نمونه در حالت اخباری معلوم برای فعل anquatschen


  • Und immer wenn ich einen von ihnen treffe, wenn sie auf dem Postamt vor oder hinter mir in der Schlange stehen, dann quatsche ich sie an . 
    انگلیسی And whenever I meet one of them, when they are standing in line at the post office in front of or behind me, I talk to them.

 جدول افعال

وجه التمنی (سبژونکتیو)

کاربرد وجه التمنی معلوم برای فعل anquatschen

وجه شرطی دوم (würde)

شکل‌های جایگزین با "würde"

امری

جملات امری معلوم برای فعل anquatschen

ترجمه‌ها

ترجمه‌های anquatschen آلمانی


آلمانی anquatschen
انگلیسی accost, approach, chat up, hit on
روسی заговорить, заговаривать, познакомиться, приставать, пристать
اسپانیایی abordar, dirigir la palabra, dirigirse
فرانسوی aborder, accoster, interpeller
ترکی konuşmak, laf atmak, söylemek
پرتغالی abordar, conversar, dirigir-se a
ایتالیایی abbordare, approcciare, parlare
رومانی aborda, vorbi
مجاری megszólítani, odaállni
لهستانی zaczepić, zagadnąć, zagadywać
یونانی μιλάω, μιλώ σε, προσεγγίζω
هلندی aanklampen, aanpraten, benaderen
چکی oslovit
سوئدی prata med, tala med
دانمارکی henvende sig til
ژاپنی 声をかける, 話しかける
کاتالان adreçar-se
فنلاندی jutella, puhelias
نروژی snakke med, ta kontakt med
باسکی hurbildu
صربی približiti se, započeti razgovor
مقدونی започну разговор, обратам се
اسلوونیایی nagovoriti, pristopiti
اسلواکی oslovovať
بوسنیایی približiti se, zapodijeti razgovor
کرواتی približiti se, zapodijeti razgovor
اوکراینی звертатися, підходити
بلغاری заговоря, започна разговор
بلاروسی загаварыць, пагаварыць
اندونزیایی dekati
ویتنامی bắt chuyện, tán tỉnh
ازبکی yaqinlashib gaplashmoq
هندی छेड़ना
چینی 搭讪
تایلندی ชวนคุย
کره‌ای 말 걸다
آذربایجانی yaxınlaşmaq
گرجی მოახლოვება
بنگالی আলাপ শুরু করা
آلبانیایی afrohem
مراتی गप्पा मारणे
نپالی बात सुरु गर्नु
تلگو మాటాడటం
لتونیایی uzrunāt
تامیلی பேச தொடங்கு
استونیایی läheneda
ارمنی մոտենալ
کردی nêzîk bûn
عبریלפנות، לשוחח
عربیيتحدث مع
فارسیصحبت کردن
اردوبات چیت کرنا، تعلق قائم کرنا

anquatschen in dict.cc


ترجمه‌ها 

همکاری کنید


به ما کمک کن و با افزودن ورودی‌های جدید و ارزیابی موارد موجود، یک قهرمان شو. به عنوان تشکر، پس از رسیدن به امتیاز مشخصی می‌توانی از این وب‌سایت بدون تبلیغات استفاده کنی.



ورود

همه قهرمانان 

معانی

معانی و مترادف‌های anquatschen

  • jemanden, auch völlig Fremde, ohne Scheu ansprechen
  • ungeniert ansprechen, anreden, adressieren, ansprechen, anlabern, anquasseln

anquatschen in openthesaurus.de

معانی  مترادف‌ها 

قواعد صرف

قوانین دقیق برای صرف فعل

نظرات



ورود

* تعاریف تا حدی از ویکی‌واژه (de.wiktionary.org) گرفته شده‌اند و ممکن است بعداً تغییر کرده باشند. آن‌ها تحت مجوز CC-BY-SA 3.0 (creativecommons.org/licenses/by-sa/3.0) به صورت رایگان در دسترس هستند: 936949

* برخی از مترادف‌ها از OpenThesaurus (openthesaurus.de) گرفته شده‌اند و ممکن است بعداً تغییر یافته باشند. آن‌ها تحت مجوز CC-BY-SA 4.0 (creativecommons.org/licenses/by-sa/4.0) به صورت رایگان در دسترس هستند: anquatschen

* جملات ویکشِنری (de.wiktionary.org) تحت مجوز CC BY-SA 3.0 (creativecommons.org/licenses/by-sa/3.0/deed.de) به صورت رایگان در دسترس هستند. برخی از آن‌ها تغییر یافته‌اند. نویسندگان جملات را می‌توانید از طریق لینک‌های زیر مشاهده کنید: 106460