جملاتی با فعل anbremsen

نمونه‌هایی برای استفاده از صرف فعل anbremsen. این‌ها جملات واقعی و جملاتی از پروژه Tatoeba هستند. برای هر شکل صرف‌شده، یک مثال جمله نمایش داده می‌شود. شکل فعل برجسته می‌شود. اگر بیش از یک جمله وجود داشته باشد، یک مثال با فعل آلمانی anbremsen به صورت تصادفی انتخاب می‌شود. برای اینکه صرف فعل را نه تنها با مثال‌ها بلکه با تمرین نیز یاد بگیرید، برگه‌های تمرین برای فعل anbremsen در دسترس هستند.

وجه خبری

جملات نمونه در حالت اخباری معلوم برای فعل anbremsen

وجه التمنی (سبژونکتیو)

کاربرد وجه التمنی معلوم برای فعل anbremsen

وجه شرطی دوم (würde)

شکل‌های جایگزین با "würde"

امری

جملات امری معلوم برای فعل anbremsen

ترجمه‌ها

ترجمه‌های anbremsen آلمانی


آلمانی anbremsen
انگلیسی slow down, brake lightly
روسی притормаживать, притормозить, замедлять, снижать скорость
اسپانیایی reducir la velocidad, frenar
فرانسوی freiner, ralentir
ترکی yavaşlatmak, frene basmak
پرتغالی desacelerar, frear
ایتالیایی frenare, rallentare
رومانی frâna ușor, reduce viteza
مجاری fékezni, lassítani
لهستانی hamować, spowolnić
یونانی επιβραδύνω
هلندی afremmen, vertragen
چکی brzdit, zpomalit
سوئدی bromsa, sakta ner
دانمارکی bremse
ژاپنی ブレーキをかける, 減速する
کاتالان frenar, reduir la velocitat
فنلاندی hidastaa, jarruttaa
نروژی bremse ned, redusere hastighet
باسکی gelditu, murriztu
صربی usporavanje, usporiti
مقدونی успорување
اسلوونیایی upočasniti, zmanjšati hitrost
اسلواکی spomaliť, zbrzdiť
بوسنیایی usporavanje, usporiti
کرواتی usporavanje, usporiti
اوکراینی гальмувати, уповільнювати
بلغاری забавям, намалявам
بلاروسی павольна спыняць
اندونزیایی melambatkan, mengurangi kecepatan
ویتنامی giảm tốc, phanh nhẹ
ازبکی sekinlashtirmoq, tezlikni kamaytirmoq
هندی धीमा करना, हल्का ब्रेक लगाना
چینی 减速, 稍微减速
تایلندی ชะลอความเร็ว, เบรกเบาๆ
کره‌ای 감속하다, 속도를 줄이다
آذربایجانی yavaşlatmaq, yüngülcə əyləc vurmaq
گرجی მსუბუქად ბრეკვა, შენელება
بنگالی গতি কমানো, হালকা ব্রেক লাগানো
آلبانیایی frenoj lehtë, ngadalësoj
مراتی थोडेसे ब्रेक लावणे, मंद करणे
نپالی धीमा गर्नु, हल्का ब्रेक लगाउनु
تلگو తేలిగా బ్రేక్ వేయడం, మందగించడం
لتونیایی nedaudz bremzēt, palēnināt
تامیلی மந்தப்படுத்து, வேகத்தை குறைக்க
استونیایی aeglustama, kergelt pidurdama
ارمنی դանդաղեցնել, թեթեւ արգելակել
کردی hêdî kirin
عبریלהאט
عربیإبطاء، تباطؤ
فارسیکاهش سرعت
اردوسست کرنا، ہلکا کرنا

anbremsen in dict.cc


ترجمه‌ها 

همکاری کنید


به ما کمک کن و با افزودن ورودی‌های جدید و ارزیابی موارد موجود، یک قهرمان شو. به عنوان تشکر، پس از رسیدن به امتیاز مشخصی می‌توانی از این وب‌سایت بدون تبلیغات استفاده کنی.



ورود

همه قهرمانان 

معانی

معانی و مترادف‌های anbremsen

  • leicht abbremsen oder verlangsamen

anbremsen in openthesaurus.de

معانی  مترادف‌ها 

قواعد صرف

قوانین دقیق برای صرف فعل

نظرات



ورود

* جملات ویکشِنری (de.wiktionary.org) تحت مجوز CC BY-SA 3.0 (creativecommons.org/licenses/by-sa/3.0/deed.de) به صورت رایگان در دسترس هستند. برخی از آن‌ها تغییر یافته‌اند. نویسندگان جملات را می‌توانید از طریق لینک‌های زیر مشاهده کنید: 465436