جملاتی با فعل abfressen

نمونه‌هایی برای استفاده از صرف فعل abfressen. این‌ها جملات واقعی و جملاتی از پروژه Tatoeba هستند. برای هر شکل صرف‌شده، یک مثال جمله نمایش داده می‌شود. شکل فعل برجسته می‌شود. اگر بیش از یک جمله وجود داشته باشد، یک مثال با فعل آلمانی abfressen به صورت تصادفی انتخاب می‌شود. برای اینکه صرف فعل را نه تنها با مثال‌ها بلکه با تمرین نیز یاد بگیرید، برگه‌های تمرین برای فعل abfressen در دسترس هستند.

وجه خبری

جملات نمونه در حالت اخباری معلوم برای فعل abfressen

وجه التمنی (سبژونکتیو)

کاربرد وجه التمنی معلوم برای فعل abfressen

وجه شرطی دوم (würde)

شکل‌های جایگزین با "würde"

امری

جملات امری معلوم برای فعل abfressen

ترجمه‌ها

ترجمه‌های abfressen آلمانی


آلمانی abfressen
انگلیسی devour, eat away, eat away at, browse, crop, eat off, gnaw away at, strip/eat bare
روسی обгрызать, объедать, изъедать, обгладывать, обглодать, обгрызть, объесть, съедать
اسپانیایی carcomer, comer, comerse, desgastar, devorar, roer
فرانسوی dévorer, manger, ronger, brouter
ترکی aşındırmak, yemekle ayırmak, yemekle azaltmak, yemekle koparmak
پرتغالی devorar, carcomer, comer, destruir, deteriorar, roer
ایتالیایی mangiare via, rosicchiare, brucare, divorare
رومانی devora, mânca
مجاری leharap, eltávolít, megrág
لهستانی zjeść, obgryzać, objadać, objeść, odgryzać, odgryźć, zjadać, zżerać
یونانی αφαίρεση, καταβροχθίζω, καταστροφή
هلندی afvreten, afeten, afslijten
چکی sežrat, odžrat, okousat, ožrat, ožírat
سوئدی äta bort
دانمارکی afgræsse, afæde, fortære, æde væk
ژاپنی 食い尽くす, 食い荒らす, 食べ尽くす
کاتالان menjar, desmenjar, mordiscar
فنلاندی pureskella, syödä, syödä pois, syöminen
نروژی spise bort, fjerne, gnage
باسکی jan, janari kendu
صربی odgristi, ogristi, pojedati
مقدونی изедување, изедени
اسلوونیایی odgriz, odgrizniti
اسلواکی odžrať, odtrhnúť, zjesť
بوسنیایی odgristi, odgrizati, ogristi
کرواتی odgristi, ogristi, pojedati
اوکراینی обгризати, з'їсти частину, знищити
بلغاری изяждам, обезобразявам, отстранявам
بلاروسی ад'есці, з'есці, паражніць
اندونزیایی menggerogoti
ویتنامی gặm nhấm, ăn mòn, ăn trụi
ازبکی kemirmoq, yeb yubormoq
هندی कुतरना, चर जाना
چینی 啃, 啃掉, 啃蚀, 啃食
تایلندی แทะ, แทะกิน, แทะเล็ม
کره‌ای 갉아먹다, 뜯어먹다
آذربایجانی dişləmək, gəmirmək, otlamaq
گرجی დაღრღნა, ღრღნა
بنگالی কুরে কুরে খাওয়া, চিবানো
آلبانیایی gërryej, kullot
مراتی कुतरणे, कुरतडणे
نپالی कुतर्नु, चर्नु
تلگو కొరుకుట, మేయడం
لتونیایی grauzt, nograuzt, noēst
تامیلی கொறி, மேய்
استونیایی maha sööma, näritama, ära närima
ارمنی ծամել, քրծել
عبریלְבַלּוֹעַ، לְחָסוֹר، לגרוס، לכרסם
عربیيأكل، يبتلع
فارسیخوردن، تخریب کردن
اردوچٹ کرنا، کھا جانا، کھا کر کم کرنا

abfressen in dict.cc


ترجمه‌ها 

همکاری کنید


به ما کمک کن و با افزودن ورودی‌های جدید و ارزیابی موارد موجود، یک قهرمان شو. به عنوان تشکر، پس از رسیدن به امتیاز مشخصی می‌توانی از این وب‌سایت بدون تبلیغات استفاده کنی.



ورود

همه قهرمانان 

معانی

معانی و مترادف‌های abfressen

  • etwas von etwas anderem durch Fressen entfernen, einen Bestandteil durch Verzehren abtrennen, einen Teil wegfressen, wegfressen
  • eine Sache durch Fressen um einen Bestandteil reduzieren, berauben oder beschädigen., kahl fressen
  • kahl fressen, abgrasen, abweiden, kahlfressen

abfressen in openthesaurus.de

معانی  مترادف‌ها 

قواعد صرف

قوانین دقیق برای صرف فعل

نظرات



ورود

* تعاریف تا حدی از ویکی‌واژه (de.wiktionary.org) گرفته شده‌اند و ممکن است بعداً تغییر کرده باشند. آن‌ها تحت مجوز CC-BY-SA 3.0 (creativecommons.org/licenses/by-sa/3.0) به صورت رایگان در دسترس هستند: 412353, 412353

* برخی از مترادف‌ها از OpenThesaurus (openthesaurus.de) گرفته شده‌اند و ممکن است بعداً تغییر یافته باشند. آن‌ها تحت مجوز CC-BY-SA 4.0 (creativecommons.org/licenses/by-sa/4.0) به صورت رایگان در دسترس هستند: abfressen

* جملات ویکشِنری (de.wiktionary.org) تحت مجوز CC BY-SA 3.0 (creativecommons.org/licenses/by-sa/3.0/deed.de) به صورت رایگان در دسترس هستند. برخی از آن‌ها تغییر یافته‌اند. نویسندگان جملات را می‌توانید از طریق لینک‌های زیر مشاهده کنید: 412353, 412353